چهارشنبه ۱۶ آبان
تو رفتی و باران بند نمی آید... شعری از حوریا مسیحی
از دفتر دلتنگی های شبانه نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ آذر ۱۳۹۸ ۲۳:۱۹ شماره ثبت ۷۹۴۰۹
بازدید : ۴۴۸ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب حوریا مسیحی
|
غروب سرد وغم انگیز جمعه هم فرا میرسد امروز هم رو به تمام شدن است,تشعشعات نارنجی رنگ خورشید که آخرین نفس هایش را هم دارد میکشد به آرامی از امروز رخت بر میکَند وباز هم شبی سیاه و بدون نقره فام های آسمان,شبے سرد...
زانوهایم را بغل گرفته ام دیگر شوفاژ هم نمیتواند گرمم کند طبق معمول همیشگی بافت مشکی ام را پوشیده ام ولی باز هم سرد است,سکوتے تمام شب را فرا گرفته است گویی سکوت قبل از طوفان است همه چیز رنگ تیرگی گرفته است رنگ سکوت حتی صدای ماشین ها وعابران هم نمی آیدچه سکوت مهیبی است وحشتی تمام وجودم را فرا میگیرد مگر میشود این همه سکوت ودر همین بهبوهه کلنجار رفتن من ناگهان روشنی موحشی تمام آسمان را فرا گرفت وصدای شکستن بغض آسمان به گوش میرسید,انگار فریاد میزد وگله میکرد دیگر تاب نیاورد وقطراتی از گونه هایش آرام بر روی موهایم ریخت گریه هایش شدت گرفت هیچ آغوشی نمیتوانست آرامش کند بارید وبارید وبارید...
اشکهای آسمان آرامم میکرد احساس تنهایی ام از بین رفت چه زیبا بود او هق هق میکرد ومن گوش میکردم وباهم میگریستیم...
غمها هیچگاه تمام شدنی نیستند آنها هم زادو ولد میکنند وجمعیتشان زیاد میشود جالب است نه!این که غمگین بودن خیلی آسان تر از خوشحال بودن است قربان چشمهایمان هم بروم که اشکمان دم مشکمان است .غمها ابتدا کوچک هستند وبعدها وبا گذشت زمان بزرگ میشود وشکننده تر هرچه بزرگتر میشوند کمرمان بیشتر خم میشود بیشتر میشکند واین یک اتفاق تکراری وهمیشگی است. آنقدر غمها محاصره ات میکنند تا به جایی میرسی که با غمهایت میخندی قهقه میزنی با اشک میخندی ولبخند میزنی به جنون میرسی,دیوانه میشوی,افسردگی میگیری و دیگر هیچ چیزی نمیتواند آن شادی قبلی ات را بازگرداند هیچ آغوشی نمیتواند گرمت کند هیچ نگاهی نمیتواند دلت را بلرزاند و تو میمانی وتو تنهای تنها در دنیای بی روحت وروزی می رسد که در کنج همان اتاق تاریک با پرده های کشیده شده جان میدهی وهیچکس هم نمیفهمد واین میشود پایان عشق...
|
نقدها و نظرات
|
ممنون از شما مانا باشید | |
|
ممنون از شما | |
|
با سلام ممنون از نگاه زیباتون | |
|
سلام عزیزم مانا باشید | |
|
ممنون از شما مانا باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.