سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        مجنـون

        شعری از

        حوریا مسیحی

        از دفتر در انتظارِ عشق نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۴۷ شماره ثبت ۸۷۴۴۳
          بازدید : ۵۷۴   |    نظرات : ۳۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حوریا مسیحی

        باز هم مــن در خیــابان زیر بارانی که نیست
        گم کنم خود را میان گــرم آغوشی که نیست
        باز هم اغوشـت انگار میـبرد من را شــمال
        سمـت آن جنگل که دیگـــر رد پایی از تو نیست
        باز هم جنگل به یاد بوســه های دزدکی
        باد میپیچید لاے جعــد مشــکینی که نیست
        سال هاست مجنونی ام در هر بیابان و کویــر
        یاد آن جنگل،خیابان و بغلـــهایی که نیســت
         
        حوریا_مسیحی💛
         
        ۹
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد حسین اخباری
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۱۱:۰۸
        موفق باشید
        خندانک
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۲۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۱۷:۵۳
        درود بانو
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        ماهورا وثوقی
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۰۸:۳۱
        سلامتان بانو خندانک
        چه عاشقانه غزلی خوندم! خندانک خندانک خندانک
        زیبا زیبا و پراز حس عشق به کسیکه نیست.............. خندانک خندانک خندانک
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۵۷
        ممنون بانو جان خندانک
        ارسال پاسخ
        فریبا غضنفری  (آرام)
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۱۵
        عاشقانه ای زیباست
        درود بانو 🌹🌹🌹
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۵۷
        متشکرم بانو جان خندانک
        ارسال پاسخ
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۰۱
        خندانک خندانک احساسی و زیبا خندانک خندانک
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۲۸
        ممنون از شما
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۱۲:۳۹
        سلام
        ودرود
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۲۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل زندیه شاهین
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۲۲
        درود بر شما بانو زیبا سرودید مرحبا خندانک
        امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۱۴
        سلام
        احساس می کنم در شمال کشور دانشجو بوده اید خندانک
        و احتمالا زادگاهتون هم استانی کویری
        این ها که شوخی بود
        زیبا بود و غم انگیز
        خندانک خندانک
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۲۹
        نه تا الان اصلا شمالم نرفتم دانشجو بوشهرم😌😌
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۱۴
        با احساس بود قلبی برای شعرتان خندانک
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۳۰
        ممنون از شما
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۱۹:۰۸
        درود بانو
        مصرع اول شعر متعلق به بانو بهرامچی هست
        فکر میکنم باید ذکر منبع میکردید
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۳۰
        سلام واقعا؟؟؟ من نمیدونستم خندانک
        ارسال پاسخ
        فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۰۱:۴۷
        درود بر شما بزرگوار
        قلمتان مانا و برقرار باشید
        🌷🌷🌷
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۳۰
        ممنون از شما خندانک
        ارسال پاسخ
        زینب بویری (خزان)
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۵۷
        درود مهربانم خندانک
        بسیارزیباست خندانک خندانک
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۳۱
        ممنون بانو جان خندانک
        ارسال پاسخ
        حسن لطفی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۵۳
        زیبا سرودی
        روان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        يکشنبه ۲۹ تير ۱۳۹۹ ۱۷:۵۸
        ممنون
        ارسال پاسخ
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۴۱
        سلام حوریای عزیز
        در سرودن غزل علاوه بر رعایت وزن عروضی و استعاره ها و ترکیبات و تشبیهات و تصویر سازی و بیان و زبان خوب شاعرانه و ارتباط تنکاتنک مفاهیم در هر بیت باید مصرع اول با مصرع های زوج هم قافیه باشند در این سروده ی کوتاه کلمه ی (که نیست) ردیف می باشد که البته در یک بیت آنرا هم اشتباه بکار بردید و قبل از ردیف باید از قافیه استفاده کنید کلمات بارانی آغوشی مشکینی و تمام کلمات قبل از (که نیست) هیچکدام هم قافیه نیستند اگر شما تمایل به سرودن شعر کلاسیک و غزل دارید باید غزل را ابتدا بشناسید و این امر با مطالعه اشعار خوب امروز و تمرین بسیار امکان پذیر است شما میتوانید با اساتید همین سایت که نقد شعر انجام می دهند مشورت کنید /موفق باشید
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۵۹
        ممنون از نظرتون چشم حتما خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۰۳
        سلام منم حرف‌های خانم بهرام چی رو تایید میکنم
        حوریا مسیحی
        حوریا مسیحی
        پنجشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۰۲
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۹ ۲۲:۱۷
        در خیالات خودم, در زیر بارانی که نیست
        می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
        می نشینی روبرویم، خستگی درمیکنی
        چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
        باز ميخندی و ميپرسي, كه حالت بهتر است؟!
        باز میخندم که خیلی، گرچه میدانی که نیست
        شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
        یاس و مریم میگذارم، توی گلدانی که نیست
        چشم میدوزم به چشمت، مي شود آیا کمی
        دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست..؟!
        وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو…
        پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست
        می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
        باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست…!
        رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است
        باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست

        شعر از بیتا امیری
        __________________



        و اما شعر شما


        باز هم مــن در خیــابان زیر بارانی که نیست

        گم کنم خود را میان گــرم آغوشی که نیست

        باز هم اغوشـت انگار میـبرد من را شــمال

        سمـت آن جنگل که دیگـــر رد پایی از تو نیست

        باز هم جنگل به یاد بوســه های دزدکی

        باد میپیچید لاے جعــد مشــکینی که نیست

        سال هاست مجنونی ام در هر بیابان و کویــر

        یاد آن جنگل،خیابان و بغلـــهایی که نیســت

         

        حوریا_مسیحی


        ببخشید. شعر شما انشقاق و اشتاینک کاملی از شعر خانم امیری است که در حقوق مؤلفین و حقِ معنویِ آن، اسمش تقلید صرف که نه... شاید آن را ربایش اثر نیز دانست. واضح است که بدون منظور آن را انجام داده ای و این قابل درک است ولی شعر فوق را که بخوانید همه چیز هویدا میگردد.

        شعر اول_ تقریبا بدون نقص است از منظر وزن و آهنگ و قوافی و استعارات و تشبیهات و صنایعِ ادبی و یک سروده ی پخته و منسجم و ارزنده است که از قضا جزوِ شاید ده شعرِ ذهنی من است که پیشتر خوانده و دوستش دارم.( شاکله یِ روّی ها و دیگر موارد شعری اش به درستی آورده شده است)

        شعر دوم_ که متعلق به جنابعالیست ضمن اینکه در آن یکی ممزوج یافته و انشقاقِ عینی آن اثر است،لیکن خود دارای ایراداتیست:

        ردیف آن به درستی نیامده است ( که نیست باید تا آخرین مصرعِ بیتِ آخر تکرار گردد و نه اینکه گاهی تو نیست گردد و گاهی که نیست، بایست بطور واحد آورده شود)
        قوافی اش ( بارانی، با دیگر قوافی همخوانی ندارد)
        باید برطرف گردد. شما را همانگونه که پیشتر و در واکاوی آثاری دیگر واگویه نموده ام،به مطالعه یِ کتاب عروض و قافیه یِ دکتر سیروس شمیسا دعوت مینمایم.

        مهمترین جستار و نگره و نقدی که در این مورد میتوان گوشزد نمود، وزن شعر است که در این سروده وزن آن ایراد دارد،سکته نمیزند و پریشیده نیست بلکه میلنگد. البته اشکال ندارد بتدریج و با مطالعه یِ کافی و خواندن کتب عروض و قافیه یِ اساتید میتواند کارگر گردد.
        در آخر اینکه گستره یِ واژگانتان را بیشتر وسعت ببخشید ( فرهنگ لغت بخوانید،اشعار پرمغز و گاهی طویل و مشهور را در برنامه تان قرار دهید. معانیِ واژگان را برخوانید و ممارست نمایید)

        صراحت کلامم را ببخشایید

        عیسی نصراللهی




        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۱۵
        درود بانو خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0