عاقبت شقالقمر خواهم نمود
سرنوشتم را عوض خواهم نمود
عاقبت در نقطهٔ تاریخیای
چرخشی سوی دگر خواهم نمود
آنچه بر اذهان تبادر میشد از
واژهٔ تقدیر عوض خواهم نمود
جای حفظ شیوههای آشنا
قصد کاری پرخطر خواهم نمود
در معانی واژهٔ انسانیت
با شجاعت سربهسر خواهم نمود
در جهانی رنگی از اندیشهها
رنگهای نو به تن خواهم نمود
برخلافِ شیوهٔ اجدادمان
مغز و قلبم همقدم خواهم نمود
ذهنیت را خالی از پیکارها
ترک هر جنگ و جدل خواهم نمود
حولِ باورهای ناکارامدم
باز تجدید نظر خواهم نمود
سینهام را غرقِ نیـّاتی بدیع
خودپسندی را کفن خواهم نمود
عشق گردد پایهٔ رفتارهام
از کشاکشها گذر خواهم نمود
در مسیری عکسِ این عمری که رفت
درکِ افرادِ دگر خواهم نمود
یکبهیک بر مردمان تام و تمام
اعتمادی کارگر خواهم نمود
بین خود با دیگران احساسِ ناب
در روابط بارور خواهم نمود
گر زمانه ساز ناخوش میزند
سازِ دل را کوکتر خواهم نمود
زندگی را میبـَرم تا اوجِ قاف
قصّهاش صدر خبر خواهم نمود
با وجودِ فانیِ رو به تباه
کشف اسرار ازل خواهم نمود
در شعف از شوق این کنکاشها
عمرِ مانده پرثمر خواهم نمود
فروردین ۱۳۹۸
میم موسوی
امید بخش و زیباست