سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        ریسمان دخیل

        شعری از

        عنایت اله کرمی

        از دفتر پینوپروک (دفترسوم) نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸ ۱۵:۳۶ شماره ثبت ۷۹۰۲۲
          بازدید : ۳۹۸   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        روزگاری که پایِ آرزویم
        شد گرفتارِ کوی و برزنِ تو
        من گریزان ز تلخکامی خود
        زیر یک سایه بان پوشالی
        پشت یک شیشۀ کِدِر، خالی
        می مکیدم سماقِ شیرینی
        تا نشیند به بار، آرزویم
        تا رسد دستِ من به دامن تو

        قلبِ تو سرد ، مثلِ آهن بود
        سخت تر از قضاوت من بود
        من گرفتارِخوابِ خرگوشی
        می شمردم ستاره ها با تو
        می سرودم ترانه ها با تو
        چشم تو شاهدِ سقوطِ من و
        چشم من ذوب در نگاه تو بود
        قلب من بندِ قلبِ آهنِ تو

        شده بودم چو اسبِ عصّاری
        چشم بسته در عینِ بیداری
        روی خطی کثیف و فرسوده
        در حصاری شبیهِ باورِ تو
        شده بودم عدوی عُمرِ خودم
        در خَمِ پیچواره ای از هیچ
        غوطه ور در میانِ بوران و
        انجماد و هجومِ  بهمنِ تو

         من در این پیچواره پوسیدم
        جامه ای بد قواره پوشیدم
        آرزویم به پای تو گم شد
        دانه ای جو به جای گندم شد
        ناقص و گاوگونه شد هوشم
        بس که بد مستِ باده ات بودم
        مثلِ مشتی خمیر شد عمر و
        استخوانم میانِ هاونِ تو

        من به جای شراب نوشیدم
        شوکرانِ غلیظِ غیظِ تو را
        تنِ تو با شتاب تجزیه شد
        زیر تَلّی زِ خاکِ چون و چرا
        مانده ام من هنوز در کویَت
        در پس کوهی از هزار سؤال
         که چرا من دوباره می جویم
        راه را از زبان الکن تو

        خسته ام از تو ، از خودم ، از ما
         از فرارِ محبت از تن ها
        عشقِ بیمار و باوری زخمی
         غرق در منجلاب ، سر تا پا
         از دلِ سادۀ خودم که هنوز
        گاه و بی گه برای کسبِ شفا
        ناخوش و ناامید می بندد
        ریسمانِ دخیل بر تن تو
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۴ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۵۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و شورانگیز بود خندانک
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۵۰
        درود استاد کرمی عزیز خندانک
        عجب شعری خندانک خندانک خندانک
        عالی... عالی خندانک
        نیمایی خوش آهنگی پر از تعابیر و تصاویر زیبا
        شعر از ابتدا با مهارت شروع میشه و در پایان به زیبایی ذهن و دل رو مشغول میکنه
        روزگاری که پای آرزویم
        شد گرفتار کوی و برزن تو...

        قلبِ تو سرد ، مثلِ آهن بود
        سخت تر از قضاوت من بود

        استفاده بجا و استادانه از قافیه ها در درون و پایان بندها زیبایی شعر رو دو چندان کرده خندانک


        انتخاب بخشی از شعر بعنوان زیباتر واقعا سخته
        تموم شعر سرشار از لطافت و ظرافته
        پایان بندی شعر اوج این شعر زیباست:

        خسته ام از تو ، از خودم ، از ما
         از فرارِ محبت از تن ها
        عشقِ بیمار و باوری زخمی
         غرق در منجلاب ، سر تا پا
         از دلِ سادۀ خودم که هنوز
        گاه و بی گه برای کسبِ شفا
        ناخوش و ناامید می بندد
        ریسمانِ دخیل بر تن تو

        سپاس استاد کرمی عزیز بخاطر این شعر فاخر و ناب خندانک
        زنده باشید خندانک

        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۵۴
        : خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        دوشنبه ۴ آذر ۱۳۹۸ ۱۴:۰۰
        درود بر استاد کرمی بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین دست مریزاد...
        خندانک خندانک خندانک
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۱۲
        درود استاد بزرگوار
        زیبا نگاشتید
        فروغ فرشیدفر
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۲۳:۴۸
        سلام به شما و
        درود به طبع شعر زببا و خلاقتون

        شعری پرازاحساس ، دلنشین و خاص بود.
        و برعکس جناب زارع ، من میتونم بهترین قسمتشو انتخاب کنم


        "خسته ام از تو ، از خودم ، از ما
        از فرارِ محبت از تن ها
        عشقِ بیمار و باوری زخمی
        غرق در منجلاب ، سر تا پا
        از دلِ سادۀ خودم که هنوز
        گاه و بی گه برای کسبِ شفا
        ناخوش و ناامید می بندد
        ریسمانِ دخیل بر تن تو"

        قلمتان پرتوان وپراحساس⚘⚘⚘⚘⚘⚘
        علی ناصری(عین)
        چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۴۲
        دروها برشما استاد عالی بود درس گزفتم خندانک خندانک خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۱:۵۵
        سلام ودردوهااا برشما استاد بزرگوار
        درودخدا برشما احسنت مرحبا بسیار عالی وعالی میسرایید
        موفق وموید باشید ودرپناه حق باخانواده آمین
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۵۳
        بینهایت زیبااااااا
        درودهاااا بر شما خندانک خندانک خندانک
        من به جای شراب نوشیدم
        شوکران غلیظ چشم تو را خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6