#م_ت_
این شعرم در سوگ سقای کربلا ابوالفضل العباس قمر منیر بنی هاشم
می باشد...
به امید گوشه چشمی از علمدار کربلا
تقدیم ساحت مقدس آقا امام زمان(عج)
مهدی تنهائی
۱۳۹۸/۰۶/۱۷
شب تا سوعای حسینی محرم ۱۴۴۱ (ه ق)
#م_ت_
اولمه عبّاسیم حسینون خسته دی... (خسته دور)
تشنه لب سقّا سینه وابسته دی (وابسته دور)
حمله گَلدی کافران هر گو شه دن...
شمر بی ایمانه باخ سر دسته دی (سر دسته دور)
تهچه قالدیم کی بِلیم سیندی منیم...
دوره می آلدی عدو یوز دسته دی (دسته دور)
گَل پناهیم اول که غوغا دی عجب...
هر طرف یولّار منیمچون بسته دی (بسته دور)
خیمه لر یاندی پریشاندی حرم...
دیلّه نیر ز ینب امان وای سسته دی (سسته دور)
من حسینم ظولمه من باش ایمدیم...
شیعه گر گِتسه یولوم وارسته دی... (وارسته دور)
نینوا نین محشر ی غو غا اِ دَر...
تا قیامت محشری پیوسته دی (پیوسته دور)
#م_ت
تر جمه ی شعر به زبان فارسی بدون وزن و قافیه برای دوستان جان...
ای عباس من نمیر که حسینت خسته است...
و وابسته ی سقای تشنه لب خودش است
از هر طرف کا فران حمله ور شده اند...
و شمر بی ایمان را ببین که سر دسته ی آنان است
تنها مانده ام و کمرم شکسته است...
و دور و برم را عدو گرفته است که صد دسته هستند
بیا و پناهم باش که غوغای عجیبی است...
و راه ها از هر طرف بر من بسته شده است
خیمه ها سوخته اند و اهل حرم پریشان هستند...
صدای امان وای زینب بلند شده است
من حسین هستم و سر در برابر ظلم فرود نیاوردم...
وارستگی شیعه در گرو رفتن راه من است
محشر نینوا در دنیا غو غا بر پا می کند...
وبه محشر روز قیامت پیوسته است
زیبا سرودید
ایام محرم تسلیت
ماجور باشید