خــســتــه ام
خــســتــه از هـوای دم کـرده ای کـه عـطـر نـفـس هـای تـو را ندارد
خــســتــه از جـاده هـای وهـم آلـودی کـه هـرگـز نـشـانـی از سـر کـوی تـو نـدارنـد
مـی خـواهـم سـوار بـر کـشـتـی نـور از دریـای طـوفـانـی رُعـب انـگـیـز بـی تــو بـودن بـگـریـزم
تـا شـایـد ،مـرا بـه سـاحـل نــوح رسـانـی
مـی خـواهـم تـمـام فـاصـلـه هـا را یـک بـه یـک بـردارم
تـا شـایـد حـس نـاب عـاشـقـی ات را تـا بـه ژرفـای وجـودم بـچـشـانـی
مـی خـواهـم تـمـام قـطـره هـا را بـر چـشـمـه ی چـشـم خـود جـاری سـازم
و آنـقـدر بـرایــت بـگـریـم...
تـا شـایـد بـا پـیـراهـنـی چـون یـعـقـوب ، قـطـره هـا را خـود ، ز چـشـمـم بـزدایـی
مـی خـواهـم تـمـام آرزوهـایـم را زیـر آتـش مـهـرت بـسـوزانـم
تـا هـیـچ رویـایـی جـز...
رویـــای بــنــدگــی ات درخــیالـــم گــام بــر نـــدارد
+ سلام دوستانم ،این نوشته نثر است و به نیت نثر هم نگاشته شده،هیچ ادعایی به شعر بودنش نیست
منتها چون در شعر ناب قسمتی برای جداکننده نثر،از اشعار نیافتم همینجا قرارش دادم
سپاس از مهر نگاه ارزشمندتان دوستانم
بهترین ها از آنتان