سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        چــند کــوتاه اتفاقــی !

        شعری از

        سحر,د(آریایی)

        از دفتر اشــعــار قــلــم نــیــمــه جــانــم نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۳ ۱۳:۴۶ شماره ثبت ۳۰۹۴۳
          بازدید : ۷۵۸   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه


        1
        نه تحقق آرزویی به وجدم آورده
        و نه اتفاقی
        چُرت بی حوصله ی خیالم را پرانده
        زندگی
        همان لاکپشت نیمه جانی ست
        که از پیاده رو می گذرد !
         
        2
        کفتارها
        جامه ی آسمان را ربوده اند
        در نزدیک ترین نقطه از جهان دور
        لاشخوری
        لاشه ی باران را
        به دندان گرفته بود

        3
        دختری قص کنان در بادم
        آب ! آیینه !
        نمی خواهم من
        قید دنیا زده ام
        آزادم

        4
        ماهی که مرد
        آب هم نشانه ی حیات نداشت
        بوی مرگ می داد

        5
        از دست هایش خون می بارید
        جهانی که خدا را ندید ..!
         
        6
        مرا از لمس دستان آفتاب !
         مترسان
        در دلم 
        کوره ی آتش پنهان است!
         
        7
        تاریکی آنزمان زیباست
        که از دریچه ی اتاقی روشن
        بر سیاهی شب
        خیره بمانی
         
        8
        زبان خیابان
        فراموشم میشود
        ترس که در چشمان پرنده
        رقصنده ای قهار میشود
        هنگاهم سقوط ..

        9
        دستانت
        مرا به معبد خدایان برد
        بی وقفه سجده کردمت
        بی ریب ترین عبادتم
        تو بودی !

        10
        گناه عظیمی
        درون چشمانت
        مرتکب شده ام 
        جارم بزن
        توبه کننده نیستم

        11
        تو موسیقی دان اشک های من
        من !
        میز پیانوی توام !

        12
        بیا بسراییم
        زیباترین شعری که
        شبی ماه
        در چشم های برکه خواند


        نوشته ای از : قلم نیمه جانم

        سحر دگلی " آریایی "
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4