فریاد

سخت‌باشد‌دستِ‌یاری‌بویِ‌یکرنگی‌دهد
که‌دو رنگی‌ها‌بُوَد در‌استعانت‌الغیاث
....
سلام و ارادت جناب زاهدی استاد گرانقدر
بسیار زیبا و با محتوا سروده اید
دستمریزاد دوست ارجمند
در پناه خدا

درودتان جناب زاهدی دوست عزیز و فرزانه
بسیار زیباااااااا

جناب زاهدی عزیز بسیار زیبا بود لذت بردم

سلام و درود
عالی بود

درودها

عزیز و بزرگوار استاد گرانقدر جناب زاهدی
عرض ادب و احترام به محضرتان
خوشحالم که بار دیگر غزلی ناب از شما خواندم
هرچند دردآلود و گله گزار...که البته از ویژگی های یک غزل ناب است و مزید بر زیبایی های آن
بسیار بهره بردم از طبع و قلم آن عزیز
ردیف "الغیاث" یادآور غزلی از حضرت حافظ شد
"درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث

دین و دل بردند و قصد جان کنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث

در بَهایِ بوسه ای، جانی طلب-
می کنند این دلستانان الغیاث

خون ما خوردند این کافر دلان
ای مسلمانان چه درمان الغیاث

همچو حافظ روز و شب بی خویشتن
گشته ام سوزان و گریان الغیاث

درود بر شما

سلام ودرود برشما استاد بزرگوار جناب زاهدی
درودخدا برشما خانه ات آباد زنده باشید وعاقبت بخیر باخانواده بسیار عالی چون همیشدرخت دانشتون پربار
ان شاءالله درپناه خدای مهربان باشید آمین درخت زندگیتون
پرثمر