یکی شعرم
بر این نوزاد انسان نام یک دایه
بر این آب و گل آدم یکی مایه
یکی بر سینه آرایه
یکی با عشق همسایه
یکی با باده همپایه
از این دفتر بخوان آیه
یکی شعرم
یکی ابرم که می بارم
یکی جوی سرشکم رنگ خون دارم
یکی مجنون که شب را زلف لیلایم بپندارم
یکی دیوانه رفتارم
و آن دردی که سوزد استخوان پیچیده طومارم
و دیگر بار در زهدان داغ از آب آتشناک جانی تازه می کارم
چو آرش یک کمانگیرم
نه آرش بلکه آن تیرم
چو انسان را کرانی نیست اینجا آسمان گیرم
بخوان با من
نگو خواندن نمی دانم
نگو تنها یکی گم گشته انسانم
سرشتم خاک انسان تا وجودم را برافشانم
سرشتم بر زبانش واژه بنشانم
سرشتم هم صدا با او غزل خوانم
که سامانم
که جانانم
که آن دیوانه را، فرزانه را، پروانه را جانم
هلا بگشا دو چشمت رو به چشم انداز بارانم
که ریحانم
که بستانم
گلستانم
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.