چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت
|
دفاتر شعر مظاهر حیدری(پسر پائیز)
آخرین اشعار ناب مظاهر حیدری(پسر پائیز)
|
جای من اینجا نیست
جای من گُم شده است
من از این همهمه ی اهل زمین بیزام
دلِ من می خواهد جایی باشم
که در آنجا نباشد هیچ ردّی
از آدمها
که بخواهند
که درکم نکنند
یا که تَرکم بکنند
یا دلم را بشکنند
سرزمینش سرسبز
چشمه هایش پر آب
و درختانی داشته باشد سر به فلک
و در آنجا نوازش بدهند گوشم را
جیک جیکِ گنجشک ها
غُورغُور قورباغه
شُرشُر آبِ روان
و هزاران صدای دیگر
و من با سازِ خودم
نوازش بدهم گوش طبیعت را
و چه کیفی دارد
تک و تنها در آنجا باشم
خانه ام کلبه ای از چوب درختان باشد
و چراغ شبهایم مهتاب
و ستاره های چشمک زن شب
نقاشی کنند
صفحه ی سیاهِ شبهایم را
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.