جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر مظاهر حیدری(پسر پائیز)
آخرین اشعار ناب مظاهر حیدری(پسر پائیز)
|
همه از عشق سخن میگویند
انگاری، همه عاشق شده اند
من چرا عاشق نشوم ؟
می خواهم عاشق باشم
عشق من کیست؟
عشق من در همه جاست
او که دوست دارد مرا بیش از خود
او که میشناسد مرا بیش از خود
او که یادش آرامش بخش است
او که عمریست سنگ صبورمن شده
اوست تنها رفیق لحظه های تنهاییم
عاشقم،عشقم خداست
آن خدای که دلم می خواهد
عاشقانه دوستش داشته باشم
آن خدایی که خود عاشق شد و خلق کرد ما را
اشرفِ مخلوقات خود
آن خدایی که خودش گفته است:
"از رگِ گردن به شما نزدیکترم"
کعبه های پنهان او، دلهای ماست
رسولان باطنی او، عقلهای ماست
او که خوب می فهمد، تمام ناگفته ها را
او که خوب می دادند، تمام درد ها را
او که خالق هست و ما مخلوق او
او که عاشق هست و ما معشوق او
پس چرا عاشقانه دوست نداریم ما خدا؟
حق او نیست بین ما باشد غریب
حق او این است که عاشقانه دوستش بداریم
عاشقانه تا خدا باشیم با خدا...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.