جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر مظاهر حیدری(پسر پائیز)
آخرین اشعار ناب مظاهر حیدری(پسر پائیز)
|
انگاری من مترسکم
بین آدما
چه بیکسم
همه ازم فراریین
ترس نداره ، فرار چرا؟!
درک و مرامتان کجاست؟!
بی درکیتان دردِ واسم
چه دلهای سنگی دارید
تنها بودن درد نداره
با تنهایی بزرگ شدم
تنها شدن دردِ واسم
از این همه تنها شدن
وقتی بهش فکر میکنم
دلم میگیره ای خدا
هر کی که تنهام میذاره
روی دلم
یه یادگاری میذاره
شیشه ی نازکِ دلم
شکسته و زخمی شده
با دنیای آدما
من دیگه کاری ندارم
به خاطردلم دیگه
دل بریدم از آدما
بین دیوارای سنگی
خودمو دارم حبس میکنم
نمیخوام تنها شدنمو
با چشام دیگه لمس بکنم
حاضرم مثه مترسک
تک و تنها باشم
چرا که تنها بودن
بهتر از تنها شدن است
ازبس که تنهام میذارید
من دیگه باورم شده
بین تموم آدما
مترسک تنهاییم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.