تازه فهمیدم

"تازه فهمیدم که تو"
((تازه فهمیدم ز توست))
ای نگارم؛ تازه فهمیدم ز توست
بی قرارم ؛ تازه فهمیدم ز توست
در کنارجوی اب قریه ام
انتظارم؛ تازه فهمیدم ز توست ..... والا آخر

سلام و درود و احسنت

جناب موسوی عزیز
خواندم ، زیبا و عاشقانه بود
ولی نتونستم با ردیف که تو کنار بیایم
می روی از خاطراتم تا ابد
از کنارم ؛ تازه فهمیدم که تو..که تو چی؟؟؟؟!!!
میروی از خاطراتم تا ابد
از کنارم ، تازه فهمیدم ز توست ....
یعنی من متوجه شده ام که همه مصائب و بلاهایی که سرم آمده از عشقت ، ز توست ....
بیقراریم زتوست
چشم انتظاریم ز توست...
تیره روزگاریم ز توست...
اعتبارم ز توست و الا آخرررر
جسارت منو ببخشید ، نظر شخصیم را نوشتم و تیک نقد میزنم که مورد توجه ، نقادان عزیز قرار بگیرد و نظرشان را بدهند ، تا بیاموزیم در کنار هم ، زبان دل بیقرار را
دوستتان دارم بعشق چون عاشقانه قلم میزنید ،سید