جمعه ۲ آذر
نبرد کهکشانی شعری از بابک فاضل
از دفتر از سالها..... نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۷ ۱۱:۴۷ شماره ثبت ۶۶۳۴۳
بازدید : ۵۹۴ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب بابک فاضل
|
- دیر گاهی با نگاهی
- صبح و شام و هر پگاهی
- در برم زرین کلاهی
- می نمودم پادشاهی
- نعره ی پیلان رنگی
- اسب و تیر و گرد چنگی
- هی هی مردان جنگی
- آسمان فرش رهم بود و زمین تنپوش رزمم
- چاشتگاهی آنچنانی قعر دریا
- بر سر سفره مهیا
- درّ و مرجان شاه ماهی
- کهکشانی پر ز مرد و اسب و زین و ترکش و خود
- آن زمان ما را نبردی با دژی در آسمان دیگری بود
- ماه بر این شانه و خورشید بر آن شانه دیگر
- صد هزاران اخگر سرخ از دوچشمم می چکید اندر زمانی
- ناگهان زان سوی دیگر نعره ای آمد به گوشم
- کهکشانی آنطرف تر
- از تبار تیره بختان
- پرچمی از شب کشیدند و مرا در خود شکستند
- آسمان را سینه بگشودند و بر قلبش نشستند
- حرفها گفتند و بر کابینه ی کیهان نوشتند:
(((زین زمان ابر و مه و خورشید در چنگال ما شد
آسمان شهر هفتم صحنه ی آمال ما شد)))
|
|
نقدها و نظرات
|
درود جناب نوری عزیز بسیار لطف دارید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
نیمایی بسیار زیبا و خوش آهنگ