جمعه ۲ آذر
شوخیانه شعری از بابک فاضل
از دفتر از سالها..... نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۶ تير ۱۳۹۷ ۱۳:۲۴ شماره ثبت ۶۶۱۴۹
بازدید : ۴۶۸ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب بابک فاضل
|
سعدیا حافظ شراب ارغوانی می خورد
نوش لعلی از تمنای جوانی می خورد
با بت و مهرو و مهوش شادمانی می کند
از غم فردای محشر زهر فانی می خورد
*************************
حافظا سعدی زمستی بر فلک فریاد کرد
آسمان شهر را پیراهن استاد کرد
کوزه ای بگرفته از خون شرابش ناب کرد
روح جن و انس را از گفته اش دلشاد کرد
*************************
مرغ دل بر دام می صد ناله از بیداد کرد
ناله از زندان و دام خلوت شداد کرد
آسمان پاشید و خم بشکست و آن پیمانه ریخت
زاغ و کرکس لانه در پیراهن شیاد کرد
**************************
زد به خرمن آتش و از آن زغالی چاق کرد
دست و پای خلق را لرزان ز سیم داغ کرد
شعله ی مستی فرو شد خواب بعد از نشعگی
خانه اش ویران که گوه را اندرین قیماق کرد
*************************
یک زمانی تیشه موم از هیبت فرهاد بود
رخش رستم شیهه اش پیراهن هر باد بود
بیستون لرزان و آتشبار از هر ضربتی
دشت هامون زخمی از تازیدن استاد بود
*************************
مرد مردان را زبان در حنجرش آویختند
شوکت یک قوم را در کوره راهی ریختند
سگ به آن وحشی گری یک استخوان را حفظ کرد
یک الک آورده و سگ را درونش بیختند
*************************
مردمی را خورده و نامردمی قی کرده اند
صد هزاران گله روزی چران پی کرده اند
ساز و کرنا آسمان را از سخن پر کرده اند
عر عر خر را تو گویی در دهان می کرده اند
*************************
ساربان اشتران را زیرکی دانا خوش است
اشتر سربسته را یک کور نابینا خوش است
اسب سرکش را که باید نعل از صابون زنند
احمق و بی دست و پا را جامه ی دیبا خوش است
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام جناب سلیمی عزیز پاینده باشید | |
|
سلام جناب دژاگه عزیز سپاسگذارم | |
|
درود بر شما سجاد خان عزیز ممنون از لطف شما | |
|
درود بر جناب نوری عزیز ممنون از لطف شما | |
|
سلام و درود برشما خواهر گرامی | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسيار زيبا و جالب بودند