يکشنبه ۴ آذر
انتظار تو مرا محکم کرد!(نیمایی) شعری از علی امینی
از دفتر عشق در فصل های سال نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۰۲ شماره ثبت ۶۶۰۱۰
بازدید : ۳۲۸ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب علی امینی
|
گره خورده
قلب من با قلبت
دست من با دستت
گره ای محکم و ریز!
می تواند شکند دندانی
که بخواهد بکند آن را باز!
باز کن پنجره را
باز کن آن گره را
گره ای را
که قناد، به شیرینی زد!
گره ی دوری ما!
گوش کن، می شنوی؟
پیر مردی انگار
ایستاده پشت در؟
گریه هایش تق و تق در می زنند؟
اشک هایی که سخن ها دارند!
گوش کن حرف مرا:
یاد آن روز بخیر
یاد حرفی که زدی
و نشانم دادی
شاخه ای نرم و لطیف
سبز و بلند!
بعد از آن پیر درختی کوتاه
که به آن تکیه زدی
چون تنش محکم بود!
حال درب را باز کن
و به آن پیر نگر تا که ببینی کیست او؟
مطمئن باش عزیزم
پشت در پیری نشسته که توانی تو به آن تکیه زنی!!!
دل نوشته ای از علی امینی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسيار زيبا و جالب بود
"ريز" گوياست؟