ایران که خاکش هست مهد قهرمانان
دارد به وقت ِ جانفشانی مرد میدان
آوازه ی دنیاست تاریخ دفاعش
ثبت است در دیوان دوران ، نام ایران
در جان والفجر وتلاطمهای اروند
موج خروشان شهامت داشت جریان
یک روز جمع سربداران پای پرچم
با هم سر دلداگی بستند پیمان
با دست وپای بسته اما با چه شوقی
جانهای غواصان شده تقدیم جانان
ایران به آرشهای خود میبالد امروز
ایثارشان تیری بود تا مرز توران
جان برکفان عشق را حق شهادت
از سوی حق چون رحمتی گردیده ارزان
البرز چون سد بلندی استوار است
از دره ی فیروز تا ملک خراسان
در وادی غیرت هزاران حرف دارند
صحرانشینان دلاور از لرستان
پر شور وپر غوغا ولی سنگین ورنگین
بالای سر موج خزر در حال جولان
دلبسته وشیدا وخاطرخواه میهن
کرد وبلوچ وترک ها با شوق چندان
نام خلیج ما بماند تا ابد فارس
خاری به چشم دشمنان تیز دندان
شیرازه ی شیراز تو پیوسته خوشرنگ
با جلوه ی شاه چراغ آیینه بندان
نصف جهان داری به مشق افتخارت
سرجمله ی عشق وهنر شهرسپاهان
از شوکت نام تو در چشم حسودان
رفته به سختی خار سوزان مغیلان
زخمی به دل داری وآرامش به خاطر
ای شاهد آشوب های روم ویونان
از نای ملت بانگ پیروزی بر آید
ساز است در باغ وطن ساز هزاران
چون واشکافی سینه ها را می تپد عشق
در جان شیدایی ما شوقیست پنهان
سرو سر افراز وطن شد راست قامت...
هرگز نمی لرزد به خود از باد وطوفان
از کل نیروهای دژخیمان قویتر
نیروی جمهوری اسلامی ایران
علی صادقی
درود برشما وقلم زیبا نگارتان ارجمند