( به نام خدا )
من از اعماقِ وجودم ، به تو ایمان دارم
با همه ؛ تارم و پودم ، به تو ایمان دارم
در کنارت غمی از ؛ بود و نبودنها نیست
ای همه بود و نبودم ، به تو ایمان دارم
مثلِ فوّاره ، که در اوج ؛ فرو می ریزد
لحظهٔ ؛ اوج و فرودم ؛ به تو ایمان دارم
بی تو یک واژهٔ ؛ بیگانه ام ، اما... با تو ؛
سر و پا شعر و سرودم ؛ به تو ایمان دارم
نه فقط ، وقتِ گرفتاری و هنگام سقوط
که از آغازِ صُعودم ، به تو ؛ ایمان دارم
هر قَدَر ذاتِ تو را ؛ درک کنم کافی نیست
در پی کشف و شهودم ؛ به تو ایمان دارم
غرقِ موسیقیِ جان بخشِ ارادت شده ام
خود ، نوایِ دف و عودم ؛ به تو ایمان دارم
عاشقان عشق تو را ؛ سجده کنان میجویند
محوِ این عشق و سجودم ؛ به تو ایمان دارم
تو بسوزانم و بنگر ؛ که پس از مرگ ، هنوز
گر چه خاکستر و دودم ، به تو ایمان دارم
بارالها ؛ طلبِ ؛ وصلِ تو دارد ؛ « مهران »
« پرِ پرواز ؛ گشودم ، به تو ایمان دارم » .
( مهران اسدپور )
درودبرشما
بسیارزیبا بود