دوشنبه ۳ دی
در حول مدار عشق چندیست دوران دارم شعری از محمد رضا دیندار
از دفتر ... نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ ۲۱:۳۹ شماره ثبت ۶۳۱۱۵
بازدید : ۵۲۲ | نظرات : ۷
|
دفاتر شعر محمد رضا دیندار
آخرین اشعار ناب محمد رضا دیندار
|
من بهر پرستیدن گوشی به اذان دارم
پیغمبر من حَیَّ تکبیر به لسان دارم
زخمیست طبیب من از داغ فراق تو
تدبیر چه اندیشی دردی به نهان دارم
گفتی که به ره آیم از معجزه چشمت
از وقتی که آن دیدم سو مستی عنان دارم
دریای خروشانی ست در راه وصال تو
صد بار بمیرم باز در راه تو جان دارم
رمزیست به دستانت سِریست به گیسویت
از رمز و رموز تو عمریست نشان دارم
از جام لبت حتی یک جرعه ننوشیدم
مستم ز نظر کردن کز مستی فغان دارم
آن چشم سیاه تو رعدی به دل من زد
سیلاب گرفت گونه احوال خزان دارم
نام تو به روی دل با خط خوشی حک شد
فرخنده از آنم که عشقت به میان دارم
از تاب و تب یارم یک لحظه نیاسودم
در حول مدار عشق چندیست دَوَران دارم
در راه تو درمانده دل جز تو همه رانده
زیر عَلَم عشقت لَبَیک به زبان دارم
مهرت چو رسید بر من جانم ز بلا دور شد
تا عشق تو را دارم جانی به امان دارم
|
|
نقدها و نظرات
|
دروداستادآموختم من هم دستون دردنکنه | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزل تقریباً خوبیست که سروده اید، چون دوست دارید که شعرتون نقد شود، نکاتی به اختصار عرض کنم.
در بعضی مصراعها ایراد وزنی مشاهده می شه و همچنین ساختار معنایی هم در بعضی جاها خرابه ، مانند:
من بهر پرستیدن گوشی به اذان دارم
پیغمبر من حَیَّ تکبیر به لسان دارم
در بیت بالا هم تکبیر از وزن خارجه، هم معنی مصراع رسا نیست مخاطب نمی دونه پیغمبر تو کیست؟ و چرا حیَّ،به جای آن می تونید بگویید برخیز که معادل فارسی آنست.
یا در بیت زیر:
\"گفتی که به ره آیم از معجزه چشمت
از وقتی که آن دیدم سو مستی عنان دارم\"
باز همان مشکل وزن و معنا در آن وجود دارد
مثلاً سو مستی عنان دارم من نمی دونم چیه؟
و بقیه هم همینطور...
سعی کنید شعرتون رو با کسی که شاعر خوبیست بررسی نمایید و عیبش بر طرف کنید.