من از شعار به شعور خواهم رسید
( صفحه نهم )
خال تو كى نقطه ى تصوير شد؟
گو تو به نقاش ازل دير شد
چاره ى ما بوسه ى مقصود نيست
شكر خدا بوسه اى كمبود نيست
بوسه هدف دارد و من بى هدف
گوهر دردانه شدم بى صدف
گر صدف آورده خزر پوچ بود
چون كف دستان پدر پوچ بود
در دل تاريكى نوشتم سكوت
قفل سكوتم بشكست در قنوت
نى چو شنيد از غم نى زار شد
نى زد و نى ، راهى نيزار شد
شمع و شراب و شب و نى زارِ كيست؟
زار تو اى ناله ز نيزار كيست؟
مرغ هما بام تو را آرزوست
سيم و زر انعام تو را آرزوست
حلقه اى در حلقه ى عرفان شدم
موى پريشان مريدان شدم
سايه چو در حلقه پديدار شد
خانقه در خاتمه بيدار شد
كاشف تفسير كدام آيه اى؟
آيه به جا مانده و آواره اى
پاره كنيد همسفران آيه را
سايه ى بى معنى همسايه را
نام دگر را به كتاب آوريد
واژه ى بى آب و سراب آوريد
كاشف آب از پى سرداب مرد
تشنه ى آب آخر مرداب مرد
مرده به آتش مزنيد آب هست
زمزمى از قامت محراب هست
معنى قرآن و مسيحا خدا
همدم و يارِ بى كسها خدا
صاحب اسرار فلك او بود
نقطه ى بى وزن ترازو بود
ديده بلاكش شد و رنجور شد
فقر و بلايا ز عدم جور شد
كيش من از مهره ى دين مات شد
فرقه و آيين من اثبات شد
طاس من افتاده به اثنى عشر
روح تو افتاده به روح البشر
فتنه ى شاه از رجز آغاز شد
نام يتيمان همه سرباز شد
قلعه به دستان ابابيل رسيد
طعمه به دامان عزازيل رسيد
باقر رمزی باصر
ادامه دارد . . .
بسیار زیبا و جالب بود