پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر مرضیه سادات هاشمی
آخرین اشعار ناب مرضیه سادات هاشمی
|
کارچان
گاهی دلش می گیرد
تنها میشود
مثل ظهرهایی که چرت سکوت میزند
کارچان گاهی غم است
غروب پنج شنبه هایش
ابرهایی دارد
که فقط محض باران خلق شدند.
زنی که با سینی خرما
سر قبر یک دوست نشسته
و دفتر خاطرات کارچان را ورق می زند
کارچان عاشق است
من برای این حرفم گواه دارم
به وثوق سیدمحمد
کارچان شعر می گوید
خودم چند بیتش را
در جاده های محسن اباد دیدم
سپید هایش را در کوچه های بهار
روی زمین ریخته بودند
غزل هایش با پرچم سبز
در خیابان عاشورا قدم می زدند
و قصیده های طولانی اش
را
مردان و زنان یک قرن پیش
از بر دارند..
.
کارچان هنوز هم آهن است
وقتی که ماشین ها
و دودهای دردشان
با بی رحمی تمام
از صورتش می گذرد
و حتی خم به ابرو نمی آورد.
ظهر تاسوعا
کارچان قیامت می شود
و بهشت می شود
بدون حساب و کتاب
#کارچان زیباست
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.