شیشه و الماس

به نام حق
سلام بر سینای عزیز دل

طبق معمول همیشگی مطلع اشعار شما عالیست،مسئله ی جالبی که بنده از مصرع دوم برداشت کردم،یک پاردوکس معناییست که به نظرم خیلی زیبا نگاشته شده،//روشن شده تکلیف من و ... //ولی بلاتکلیفی شاعر بین منطق و احساس مشهود است و من از این کارتان خیلی خوشم آمد و صدبار آفرین گفتم که حفظ ظاهر درعین باطنی متفاوت و درگیر که نشانه ی عاشقان است را به خوبی به تصویر کشیدید.

//سخت است اگر قهر کند این گل حساس//

ایهام خیلی زیباییست،استفاده از اول نام گل حساس (گلی که درصورت لمس برگهایش،گلبرک ها روی هم میخوابند)و دوم استعاره از دل شاعر؛به نظرم این بیت یک شاهکار است

احسنت برشما

بیت بعدی را هم خیلی دوست داشتم،چینش الفاظ،غزل و وسواسی که شاعر در انتخاب کلمه ها دارد؛خسته شدن از غزل گفتن و...

اما یک مسئله ی کوچک ذهن بنده را درگیر کرد که شاعر از غزل گفتن خسته شده،چرا در قطعه این حرف را زده؟و باز احتمال دادم که بیت اول این غزل به هر دلیل حذف شده باشد و از بیت دوم مهمان شاعر شده باشیم که باتوجه به مطلع به نظرم کمی احتمالش ضعیف است.

دربیتی که جایگاه شیشه و الماس را بیان کردید به نظرم تمام حرف های شعر را زدید؛واقعا این بیت زیباست و ترجیح میدهم بگذارم مسکوت بماند که هرکسی زاویه ی خودش را دارد.

درمورد کاربرد زیاده ی "این" هم بنده بانظر دوستان مخالفم،چون استفاده از هر واژه ی دیگری کلمات را نکره میکند،و به هیچ وجه در این شعر مابا کلمات نکره نباید سرو کار داشته باشیم چرا که فضای شعر مناسب استعمال آن نیست.

حیله ی سیاس هم که یعنی حیله ی [فرد] حیله گر،که حشو نیست.


درمجموع قطعه ی بسیار زیبایی مهمانتان بودم که علاوه بر جوششی که در بیت اول به خوبی مشهو بود تفکری عمیق پشت سر داشت که درخور ستایش است.

پرحرفیم را ببخشید
درپناه حق

سلامی مجدد
وقتی نظری نقد گونه برای شعری نوشته میشود ...دلیل این نیست که خدای ناکرده اشکال تراشی در کار باشد...
نه تنها شما... بلکه دوستان بزرگوار هم درست نظر بنده را نخوانده اند....و برای پاسخ دادن معطل نکرده اید...
عرض کردم به حشو نزدیک است..
مسلم است که حیله گر با حیله سرو کا ر دارد...پرادزش سیاس با اوردن واژه ی حیله ..چندان لازمه ای ندارد...
در مصرع اخر بر حسب مصرع قبلی ((عمق)) ...ایا ((حد واندازه ومقیاس))...زیادی نیست....

و دوباره عرض میکنم کار برد بی مورد این....
تعرفه ..معرفه ....اینها دیگر چه صیغه ای است برادر من...

شما وقتی در مصرع دوم بیت اول می گویید:

((روشن شده تکلیف من و منطق و احساس))....دیگر تکلیف روشن است

زنده باشید وبرقرار ....

غزلهای خوب وعالی هم بارها وباره ها قابلیت ویرایش را دارند .........
از ویرایش کردن هراسی نداشته باشید ...
مطمئنم اگر چند روز دیگر بگذرد واتفاقی بیتی را اضافه ویا تغییر دادید ...عجیب لذتی میبرید

زنده باشید وبرقرار ./