چهارشنبه ۱۶ آبان
|
دفاتر شعر حسین پاسلار(چنگ غم)
آخرین اشعار ناب حسین پاسلار(چنگ غم)
|
(زائری از جنوب)
از ما سلام ، روشنی ماه و ماهتاب
از ما سلام ، حضرت بانوی افتاب
---
از ما سلام ، قبله ی اهل ولا سلام
ای خواهر امامت و ای دختر امام
---
از ما سلام ، حضرت آینه دُخت نور
قربان غصه های شما و دل صبور
----
یک زائرم که آمده از خِطّه ی جنوب
با حالتی نزار و گرفته ، دم غروب
----
از راه دور آمده ام در کنارتان
در خیل زائران پُر و بی شمارتان
----
حالا کنار حوض حرم تا وضو کنم
باید که خویش را ز خودم جستجو کنم
---
وقتش رسیده تا به حرم رفته رو کنم
تا چشم با ضریح شما رو برو کنم ...
----
بی اختیار بند دلم پاره میشود
گویا هزار عقده ی دل چاره میشود
----
با اشک هام شوق زیارتت گرفته ام
خوشحال از اینکه باز لیاقت گرفته ام
----
بی اختیار درد دلم را رها کنم
آرام اسم اعظمتان را صدا کنم
----
از ما سلام ، عرض ادب ، عرض احترام
شه بانوی همیشگی مُلک قم سلام
----
بی بی سلام غرقه ی دردم مرا بخَر
من را از این خرابه بیا با خودت ببر
----
من آمدم کنار شما با ترانه ها
من را بِبِر به خلسه ای از عاشقانه ها
----
من آمدم پر از غم دل ، بغض ، التماس
با دست های خالی و بی چیز ، آسُ و پاس
----
قلبم شکسته از همه دل را بریده ام
اینجا برای عرض ارادت رسیده ام
----
بی بی سلام بی کس و تنها و بی پناه
دلخسته از همه ، به لبم سوزِ آه ، آه
----
من آمدم که غرق تمنّا کنی مرا
من آمدم که راهی دریا کنی مرا
----
از خود رها ، عاشق شیدا کنی مرا
من گُم شدم بیایی و پیدا کنی مرا
----
بانو، حبیب حضرت سلطان ارتضا
ای خواهر عزیز دل حضرت رضا
----
وقتی تو آمدی همه ایران خضوع کرد
خورشید در میانه ایران طلوع کرد
----
وقتی تو آمدی همه جا غرق نور شد
در گوشه گوشه گوشه ایران سرور شد
یُمن قدومتان که هوا را بهار کرد
قم از وجودتان به همه افتخار کرد
----
تو آمدی که یکسره مهمانمان کنی
از خود رها و بی سر و سامانمان کنی
----
ما جیره خوار سفره احسانتان شدیم
یک عمر یک به یک همه مهمانتان شدیم
----
عاشق تر از همیشه شدیم از وجودتان
صدها مَلَک نشسته به پای سجودتان
----
ای نور آسمان به دل کهکشانیان
ای ماهتاب نیمه شب جمکرانیان
----
حالا که میروم تو مرا بی قرار کن
چون اشک های عاشق چشم انتظار کن
----
گرم و زلال، مست چکیدن رها شدن
از خود بریدن ، عاشق و محو خدا شدن
----
از من بگیر غیر خدا را ، سراب کن
من را برای جذبه ی خود انتخاب کن
----
من آمدم اگر چه که درمانده پیشتان
حالا که می روم دل من مانده پیشتان
----
بغضم شکست ،گریه امانم نمی دهد
لکنت عصا به دست زبانم نمی دهد
----
بغضم شکست گریه چه بی رنگ می شود
بی بی دلم برای شما تنگ می شود
----
چیزی برای عرض ارادت نداشتم
مثل همیشه باز سعادت نداشتم
----
بی بی دعام کن، که دعای تو مستجاب
از ما سلام ، حضرت بانوی افتاب
|
نقدها و نظرات
|
سلام ممنون | |
|
سلام و ممنون از لطفت برادر عزیزم | |
|
مرسی | |
|
مرسی از لطفت | |
|
مرسی دوست خوب من لطف دارید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیارزیبا بود
من هم تبریک عرض می کنم ولادت حضرت معصومه رو
ماجورباشید ان شاالله