تقدیم به روح بلند شهید عالیقدر مدافع حرم
(محسن حججی )
سلام ای کشته ی در خون
که در راه حرم ماندی
شهید راه خون گشتی
سرود عشق را خواندی
درون دل غمی دارم
برایت اشک میریزم
جهانی در نگاه تو
من از اندوه لبریزم
دلم لبریز احساسی
که با غم ها عجین باشد
هزاران نکته را با خون
نوشتی و همین باشد
درون چشم های تو
سخن ها بود ناگفته
بگو ای سر جدا با من
به روی خاک ها خفته
بگو از شور ، از مستی
جهان را عشق معنا کن
شهادت را خودت حالا
برای من تمنا کن
سخن اغاز کن با من
که قلبم عشق میجوید
تو گویی حنجرت حالا
سخن ها فاش میگوید
شهادت درس عاشورا
ره عشق است راه خون
رها از بند تن باید
دلی که شد دل مجنون
بیا تا عاشقی این است
مجنون باش و لایق شو
جنون در راه میبینم
بیا با ما و عاشق شو
بیا با ما در این منزل
تو هم در خیل عاشق ها
به خونت سینه رنگین کن
و چون دشت شقایق ها
که هرکس عشق را دیده
برید و رفت و عاشق تر
شبیه حضرت ارباب
باید مست شد ، بی سر
تو گفتی ، حرف هایت را
به گوش جان شنیدم من
ولی افسوس جایم را
کنار تو ندیدم من
درون سینه ام بغضی
که بعد رفتنت مانده
تو رفتی تا خدا اما
منم ان یار جامانده
سلام آخرم را من
برایت شعر می خوانم
علم بر دوش میگیرم
و در راه تو می مانم
قسم بر حنجرت هرگز
که من از پای ننشینم
جز این هرگز نمی خواهم
جز این هرگز نمی بینم
شاعر:حسین پاسلار
#شهید_حججی