جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
آخرین اشعار ناب سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
|
باران تن زمين را شست!
آنگاه اتش تابستان ،لا به لاي فصل ها گم شد
تير است و حال و هوايش گريان
شايد در همهمه ي ،بي ساماني ها
تير با من و تو ،همدردي مي کند!
اين جهاني که فصل هايش گم مي شوند
عجيب نيست که آدمي، بي رنگ مي شود
من از تاريخ تغيير ،قلمي تراشيده ام
که درک را بر قضاوت ،مهر مي کند...
باران تن زمين را شست!
اين يعني مهرباني هست
در پشت هر بدگوهري
يک تنهايي نشسته است
زبان را کوتاه کن
گاهي يک واژه ،روزنه را مي کشد!
اين جهان بي حرکت!
گرد و تکراريست
هر کجا که بشکني احساسي
،تو بي اختيار به آن لحظه مي رسي!
پ.ن
اين جهاني که فصل هايش گم مي شوند
عجيب نيست که آدمي، بي رنگ مي شود
من از تاريخ تغيير ،قلمي تراشيده ام
که درک را بر قضاوت ،مهر مي کند...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.