يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
آخرین اشعار ناب سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
|
کسي چه مي داند در عمق حادثه چه قهقه هايي به تماشا نشسته اند شب ،که عمر آن به سياهي گذشت کسي چه مي داند براي لب به لب شدن با روز چه عذاب ها کشيده است! من به آرامش مطلق شک دارم زندگي، کمي عقب تر بنشين گره هايت را کنار هم چيده ام من به سخت رسيدن ها مي انديشم... يک پل ،از شکسته هاي قلب ساخته ام هر روز براي رسيدن به تو از آن مي گذرم راهي که درياي آن طوفانيست به مقصد مي رسد يقين دارم! زندگي کمي عقب تر بنشين اگر سنگ از آسمان ببارد اگر زمين در خود فرو رود مي دانم پشت اين تلاطم ، خورشيد است! چه خسته باشم از غم چه خنده باشم با غم مي دانم امروز مي گذرد فردا شيرين است...
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام بانوي عزيزم
ان شاالله که سلامت هستيد
از توجه ي قشنگتون بسيار ممنونم
چيدمان شعر خيلي بد بود به علت مرورگرم ،پايين دوباوه ارسال کردم | |
|
سلام بزرگوار ان شاالله که سلامت هستيد
مثل هميشه لطف ميکنيد و مي آييد و مي خوانيد
ناراحتم که.نتوانستم به اشعار زيباي شما دوستان سر بزنم و لذت ببرم
از لطف و محبت بي نهايت سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شب ،که عمر آن به سياهي گذشت
کسي چه مي داند براي لب به لب شدن با روز چه عذاب ها کشيده است!
من به آرامش مطلق شک دارم
زندگي، کمي عقب تر بنشين
گره هايت را کنار هم چيده ام
من به سخت رسيدن ها مي انديشم...
يک پل ،از شکسته هاي قلب ساخته ام
هر روز براي رسيدن به تو از آن مي گذرم
راهي که درياي آن طوفانيست
به مقصد مي رسد يقين دارم!
زندگي کمي عقب تر بنشين
اگر سنگ از آسمان ببارد
اگر زمين در خود فرو رود
مي دانم پشت اين تلاطم ، خورشيد است!
چه خسته باشم از غم
چه خنده باشم با غم
مي دانم امروز مي گذرد فردا شيرين است...
سلام فاطمه ی عزیزم
بسیار زیبا ودلنشین وگیرابود
احسنت