سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        دیگه از نای دلم زمزمه رفت

        شعری از

        حسین دلجویی

        از دفتر بخاطر چشمانش نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵ ۲۲:۴۸ شماره ثبت ۴۷۳۲۷
          بازدید : ۴۸۷   |    نظرات : ۴۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین دلجویی

         دیگه از هوای ابری خسته ام
        مث پروانه تو  مشت بسته ام
        /
        آسمون، ابراشو ریخته  رو  دلم
        پاشیده  موجای غم رو ساحلم
        /
        مونده پشت دیوارای سنگی ، دل
        قصه ی  هوای دلتنگی  ، دل
        /
        من و آسمونٍ خاکستری م
        من و این نم نم ناباوری ام
        /
        آسمون  زلال ممتد نمیشه
        ابر دلتنگی من   رد نمیشه
        /
        اونی که غرق صفا بود، دیگه رفت
         یه غریب آشنا بود  ،دیگه رفت
        /
        اونی که شبای دلش مهتابی بود
        آسمونم   توی چشماش آبی بود
        /
        عاقبت رفت و دلم رو جا گذاشت
        منو با  خاطره هاش تنها گذاشت
        /
        اونی که تو قصه روئیایی شده !!!
        چیو خواب دیده که دریایی شده؟
        /
        دیگه از باغ دلم زمزمه رفت
        یه نفر رفته و انگار همه رفت

        حسین دلجووو
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۲۳
        حضرت استاد دلجویی عزیز درودها بر شما و قلم بسیار بسیار خوبتان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۲۱
        دیگه از باغ دلم زمزمه رفت

        یه نفر رفته و انگار همه رفت
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود براستادزیباکلاممممم
        عالی بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۲۶
        درود استاد عزیز
        ترانه غمگین و زیباست خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۱۰
        درود جناب دلجوی گرامی
        یکبار خواندن برای ترانه تون کم است باید چند بار بخونم نمونه خوبی برای ساخت ترانه است ساختار طولی و عرضی بسیار خوب رعایت شده عناصر شعر در آن به خوبی نمایان است و همچنین وزن و قافیه وگاهی ردیف به شعر زیبایی خوبی داده است بر خلاف آنهایی که وزن و قافیه را برای شعر ضروری نمی دونند
        و نیز مهمتر ساختار معناست که شما تا پایان رعایت کرده اید
        به شما به خاطر این کار موفق تبریک می گویم
        موفق باشید
        مهدی حریفی
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۴۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر استاد عزیزم...مرحبا
        شخصا هرچه از اشعار شما میخونم خسته نمیشم
        بسیار آموختم در محضرتون...ماناباشید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۵۵
        درود بر شما استاد
        پایدار باشید
        مجنون ملایری
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۰۸
        با درود استاد بسیار عالی موفق باشی
        امیرحسین مقدم
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۱۲
        عرض سلام
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        الهه نصیری زاده (وفا)
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۳۳
        سلام استاد گرانقدر و مهربان

        سروده شما
        جدای از حظ سمعی و بصری
        چه از لحاظ موزون بودن و چه ردیف ها و قافیه ها
        کلاس درس هست

        از لحاظ حسی هم بسیار خواندنی و دلنشین

        درودها بر شما 🌹🌹🌹🌹
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۳۵
        سلام

        جوانی رفت و شوریده سری ماند

        کبوتر رفت و در لانه پری ماند

        سری شدخاکسار روی ماهی

        دلی در بند دام دلبری ماند....عاشق


        سلام زیبا بود از پیری جوان دل!!!1

        البته پیر ایهام دارد

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۰
        ............ خندانک خندانک خندانک .................
        زیبااا ...مثل همیشه ... خندانک خندانک خندانک
        هزارااان درود استاد زیباااا کلامم خندانک خندانک خندانک
        به طعم شیرین غزلها و تقدیمی هایتان عادت کرده ایم. خندانک خندانک خندانک

        ............ خندانک خندانک خندانک .................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        به هنگام حمله ی ناپلئون به روسیه دسته ای از سربازان او در مرکز شهر کوچکی از آن سرزمین همیشه برف در حال جنگ بودند ...یکی از فرماندهان به طور اتفاقی از سواران خود جدا می افتد و گروهی از قزاقان روسی رد او را می گیرند و در خیابانهای پر پیچ و خم شهر به تعقیب او می پردازند .فرمانده که جان خود را در خطر می بیند پا به فرار می گذارد و سر انجام در کوچه ای سراسیمه وارد یک دکان پوست فروشی می شود و با مشاهده ی پوست فروش ملتمسانه و با نفس های بریده بریده فریاد می زند : کمکم کن جانم را نجات بده . کجا می توانم پنهان شوم؟!پوست فروش میگوید : زود باش بیا زیر این پوستینها و سپس روی فرمانده مقداری زیادی پوستین

        می ریزد ...پوست فروش تازه از این کار فارغ شده بود که قزاقان روسی شتابان وارد دکان می شوند و فریاد زنان می پرسند : او کجاست ؟ ما دیدیم که او آمد تو!!!قزاقان علیرغم اعتراضهای پوست فروش دکان را برای پیدا کردن فرمانده فرانسوی زیر و رو می کنند . آنها تل پوستین ها را با شمشیرهای تیز خود سیخ می زنند اما او را نمی یابند سپس راه خود را می گیرند و می روند .فرمانده پس از مدتی صحیح و سالم از زیر پوستینها بیرون می خزد و در همین لحظه سربازان او از راه می رسند .پوست فروش رو به فرمانده کرده و محجوب از او می پرسد : ببخشید که همچین سوالی از شخص مهمی چون شما می کنم اما می خواهم بدانم که اون زیر با علم به اینکه لحظه ی بعد آخرین لحظات زندگیتان است چه احساس داشتید ؟فرمانده قامتش را راست کرده و در حالی که سینه اش را جلو میداد خشمگین می غرد : تو به چه حقی جرات میکنی که همچین سوالی از من بپرسی ؟ سرباز این مردک گستاخ را ببرید چشماشو ببندید و اعدامش کنید . من خودم شخصا فرمان آتش را صادر خواهم کرد !!!محافظان بر پیکر پوست فروش چنگ زده کشان کشان او را با خود می برند و سینه کش دیوار چشمان او را می بندند پوست فروش نمی تواند چیزی ببیند اما صدای ملایم و موجدار لباسهایش را در جریان باد سرد می شنود و برخورد ملایم باد سرد بر لباسهایش خنک شدن گونه هایش و لرزش غیر قابل کنترل پاهایش را احساس می کند ...سپس صدای فرمانده را می شنود که پس از صاف کردن گلویش به آرامی میگوید :آماده ............. هدف .....در این لحظه پوست فروش با علم به این که تا چند لحظه ی دیگر همین چند احساس را نیز از دست خواهد داد ؛ احساسی غیر قابل وصف سر تا سر وجودش را در بر می گیرد و قطرات اشک از گونه هایش فرو می غلتد پس از سکوتی طولانی پوست فروش صدای گامهای را میشنود که به او نزدیک میشوند ...
        سپس نوار دور چشمان پوست فروش را بر می دارند . پوست فروش که در اثر تابش ناگهانی نور خورشید هنوز نیمه کور بود در مقابل خود فرمانده فرانسوی را می بیند که با چشمانی نافذ و معنی دار چشمانی که انگار بر ذره ذره وجودش اشراف دارد به او می نگرد...آنگاه به سخن آمده و به نرمی می گوید : حالا فهمیدی که چه احساسی داشتم !

        روزگارتان خوش خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۰
        اینها جامانده اند:
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        سمانه هروی
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۰۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۱۴
        درود بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۵۶
        دیگه از باغ دلم زمزمه رفت
        یه نفر رفته و انگار همه رفت ...

        به به!
        عالی!

        درود و احسنتم را پذیرا باشید خندانک خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۴۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عالی بود استادم
        کاش با صدای زیبای خودتان می خواندید .
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جلال پورسلیمانی
        شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۴۶
        ترانه ای زیبا و پر احساس از استاد قلم .درودها بر شما خندانک
        اله یار خادمیان(صادق)
        يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۵
        درود سلام بر شما جناب دلجویی بزر گوار
        نوشیدم از شراب معرفت و کمال شما
        عزیز و بر قرار باشی خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4