سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        محبت

        شعری از

        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)

        از دفتر صبوري نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۳:۱۷ شماره ثبت ۴۶۶۹۵
          بازدید : ۸۰۰   |    نظرات : ۳۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        آخرین اشعار ناب سيده فاطمه سيدپور (سپيده)

        بادبان ها را بکشيد
        دل آرام من
        درياي طوفان است
        ماهي تشنه بر لب
        آب آب مي کند
        محبت هايت ناز!...
        به سمت من بيا
        کمي با ترس!
        آنجا
        روي ساحل تنهايي
        غوغاي نفس بريد
        شانه مي کشي بر موج
        روان مي شود بر من
        خشم جدايي! ...
        به سمت من بيا
        کمي با ترس!
        کوسه ي ،آدم خوار
        مغز احساسم را مي جود
        تا اعماق اقيانوس
        زير صخره اي سرد
        با من از دل بريدن
        آشيانه مي سازد!...
        آه
        دل آرام من
        درياي طوفان است...
        به سمت من بيا
        کمي با ترس!...

        پ.ن

        در اقيانوس عشق
        من به آرامش دريا مي انديشم
        و تو به ماهياني که
        با قلابي از شايد ،اما ،اگرها ...صيد مي شوند!

        __________________________________________

        درياي عشق را دو چيز آلوده مي کند
        محبت هاي بي اندازه امروز من
        موکول کردن محبت هايت به فردا...
        و ماهيان عشق
        ،تنها ،از تلاطم امواج بي مهري ات مي ميرن!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۲:۴۵
        باران که ببارد سجده بر خاک طعم دگر دارد حس پرستش حس پرستو یی در حال گردش به دور کنبد سلطانی عادل ارمیده بر عرش خدا دارد.....سیده عزیز قلم زیبایت را بخاطر میسپارم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۳۷
        دلت آرام...................زیبا ست تراوش قلمت مهربانم خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۹:۱۰
        درود بانو
        بسیار زیبا و سرشار از احساس خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۳۸
        همیشه در اعماق است که اتفاقات می افتد . ظاهری آرام اما ...درونی طوفانی،
        من با این حرف شاعر موافقم که:
        درياي عشق را دو چيز آلوده مي کند
        محبت هاي بي اندازه امروز من
        موکول کردن محبت هايت به فردا...
        این یک حقیقت است و من به عین دیده ام ...
        صحنه دریا و ساحل را برای عاشقانه تان انتخاب کرده اید و تابلویی زیبا را نقش زدید.
        عاشقانه ها دنیایی از احساسات هستند و هر کاری کنی باز عطر خودشان را دارند.
        زیبا بود و بهره بردم و دورد بر شما خندانک
        مجنون ملایری
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۰۰
        با سلام بانو بسیار خوب موفق باشی
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۲۴
        درياي عشق را دو چيز آلوده مي کند

        محبت هاي بي اندازه امروز من

        موکول کردن محبت هايت به فردا...

        و ماهيان عشق

        ،تنها ،از تلاطم امواج بي مهري ات مي ميرن!
        .........
        سلام
        بسیار زیبا بود و ممنون
        موکول کردن محبت هايت به فردا...
        ....
        حرف جالبی بود و احساسی که هم خواهش داشت و هم فریاد
        افرین خندانک خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۴۰
        سرکارخانم سیّد پور، بانوی گرامی، سلام علیکم.
        .....................................................................
        دلِ ارامِ من....
        دریای طوفان است...
        به سمتِ من بیا...
        کمی باترس.
        .......................................
        خسته نباشید بزرگوار.....بسیار زیباست و، پی نوشت هاهم یکی بهترازدیگری......ببخشید (دلِ آرام من ، دریای «طوفانی»ست)....بهترنبود؟......ببخشید بزدیوانه).
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۵۸
        در اقيانوس عشق

        من به آرامش دريا مي انديشم ....


        درود بر بانو سپیده ی گرانقدر خندانک

        عالی سرودید

        زنده باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۴۳
        سلام
        بسیار زیبا ست
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۰۲
        .................. خندانک خندانک خندانک .........................
        بسیااار زیبااااا... خندانک خندانک خندانک
        دستمریزااااد بانوی زیباااکلام خندانک خندانک خندانک خندانک
        دوباره خواهم خواند...
        .................. خندانک خندانک خندانک ....................................
        تقدیم به اهالی خوب شعرناب:

        داستان جالب (نشان شخصیت)
        مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!
        پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟»
        پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت:آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌
        سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ راهی که به پایتخت می رود کدامست؟
        هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد.
        مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:‌برای چه می خندی؟
        نابینا پاسخ داد:اولین مردی که از من سووال کرد، پادشاه بود.
        مرد دوم نخست وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.
        مرد با تعجب از نابینا پرسید:چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟
        نابینا پاسخ داد: «‌رفتار آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد… ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد. او باید با سختی و مشکلات فراوان زندگی کرده باشد!»
        علیرضا کاشی پور محمدی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۰۷
        آفرین زیباسروده اید
        خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۸:۰۱
        عرض ادب و ارادت سیده ی بزرگوار
        بینهایت زیباست و هنرمندانه بود.
        دو بند اخر معرکست ....افرین
        بازی باکلمات ....تشبیهات و استعارات ....احسنت
        اگر کمی اهنگینتر بود دوچندان دلنشین تر میشد ...
        ........................................
        بادبان را بکشيد
        دل آرام من، از
        ایینه ی طوفان است ..........
        علی رفیعی وردنجانی
        يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۰۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا
         موسی عباسی مقدم
        يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۵۵
        سلام سپیده گرانقدر بسیار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        رضا عزیزی (رهگذر)
        يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۰۲
        سلام
        درود برشما خندانک خندانک
        بابک فغفوری (پور)
        سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۲۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۵۷
        عرض ادب مجدد
        حقیقتا لذت میبرم و مجددا بخواندش می ارزد
        ..............................................................
        درياي عشق را دو چيز آلوده مي کند
        محبت هاي بي اندازه امروز من
        موکول کردن محبت هايت به فردا...
        و ماهيان عشق
        ،تنها ،از تلاطم امواج بي مهري ات مي ميرن!
        هنرمندانه است با ارایه های ادبی
        و مراعات نظیر ......احسنت و احسنت
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5