جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر امیر اصفهانی(دلقک)
آخرین اشعار ناب امیر اصفهانی(دلقک)
|
قصه ام،قصه خطهای موازی،زنجیر
ارزویم همه در بند،دو پایم درگیر
همدمم تخت شکسته،دلم همچون تختم
فلک مست،چه بدمست زمین زدبختم
قلب من،هیزم شومینه بد اقبالی
قفسم خنده زندبرمن و این بی بالی
نگهم درپی فرزند نگون بخت غریب
چه خورد،باکه نشیند،نرود راه فریب
دل من حسرت باران،عطش شبگردی
چشم برراه ملاقاتی ام و همدردی
تابه کی بالش خیسم بکشم دراغوش
تابه کی پنبه بیفایده صبرفشارم در گوش
هق هق نیمه شب و گریه پنهانی من
تابه اخر برسد مدت زندانی من
بی گنه بودم و اینگونه مجازات شدم
بنده خشم شدم،گیر مکافات شدم
خسته ام من بخدا،خسته زهر دیوارم
دستی ای کاش،ازاین خواب کندبیدارم
چاره ای نیست مرا جز عطش ازادی
خشم نامرد,تو اینگونه به بادم دادی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تابه اخر برسد مدت زندانی من
بی گنه بودم و اینگونه مجازات شدم
بنده خشم شدم،گیر مکافات شدم
خسته ام من بخدا،خسته زهر دیوارم
دستی ای کاش،ازاین خواب کندبیدارم
چاره ای نیست مرا جز عطش ازادی
خشم نامرد,تو اینگونه به بادم دادی
درود برادرخوبم
اشکمو در اوردی باز
ولی خیلییییییییییییییی خوب قلم می زنی
هزاران آفرینننننننننننننن
تلخ اما زیباست
موفق باشی ان شاالله
ناامیدی روهم باید ازخودت دورکنی که مادرتمام بدبختیاست
دنیاست باید جنگید باهاش
هرکدوممون به طریقی درگیرشیم دیگه
بذارهرسازی که دلش می خوادبزنه این دنیای بیرحم
سمفونی زندگی را
دوست دارم
حتی اگر اهنگی
بروفق مرادم ننوازد
پس بزن دنیا بزن
هرسازی دلت می خواهد بزن
بی خیاللللللللللللل
من هم رقاص زبردستی ام
من آموخته ام
که میدان راهیچگاه ترک نکنم