دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر مرتضی درویشی ( اشکان)
آخرین اشعار ناب مرتضی درویشی ( اشکان)
|
بگو دلگیر و بی تابم ، عذابش را نگه دارد
کمی دلتنگ دیدارم ، سرابش را نگه دارد
پریشان خاطرم اما هنوزم دوستش دارم
بگو تا می شود هر انتخابش را نگه دارد
دلم در دام گیسویش همان ستارخانی شد
که جان می داد بلکه انقلابش را نگه دارد
حبابی ، بود عشقش ،کودکی بودم که می جنگید
که شاید اتفاقی این حبابش را نگه دارد
دلم بازیگر طنزی ، تنش آماج دلتنگی
ولی همواره می کوشد نقابش را نگه دارد
چه دردی بیشتر از این بدانی مرگ می آید
مناجاتی کنی شاید ، شتابش را نگه دارد
به هر سمتی که رفتم حرف از زلف پریشانش
صبا را گوشزد کن تا حجابش را نگه دارد
به باران گفته بودم احتمالا سهم هم باشیم
زلیخا را بفهمان ، اضطرابش را نگه دارد
مرتضی (اشکان) درویشی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
صبا را گوشزد کن تا حجابش را نگه دارد
به باران گفته بودم احتمالا سهم هم باشیم
زلیخا را بفهمان ، اضطرابش را نگه دارد
هزاران درود
بسیارزیبا بود برادربزرگوارم