سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        میخواهد چکار ...

        شعری از

        فرهاد سامی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۵۷ شماره ثبت ۴۵۲۴۲
          بازدید : ۱۰۰۳   |    نظرات : ۳۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فرهاد سامی
        آخرین اشعار ناب فرهاد سامی

        یک مرد سر دار دلدار میخواهد چکار ...
        یک فرد پی کار اصرار میخواهد چکار ...

        یک پسر تنها تنهای در میان مردمم ...
        سامیِ خسته دلم انکار میخواهد چکار ...

        خسته باشی در میان سیل غم های دلت ...
        خستگی از زندگی اقرار میخواهد چکار ...

        همنشین مردمی باشی که با تو دشمنن ...
        دل من صحبت اغیار میخواهد چکار ...

        بزنن بال پرت را بشکنن این مردم ...
        مرغِ پر شکسته حسرت پرواز میخواهد چکار ...

        بنشینی گوشه ای از خود شکایت بکنی ..
        شاکی از خود، قهر با ادوار میخواهد چکار ...

        شاهینی باشی که در اوج فلک تنهایی ...
        شاهین پر کَنده ام یاور اشرار میخواهد چکار ...

        با خودت عهد کنی بی اعتمادی بکنی ...
        یک فرد زمین خورده اخطار میخواهد چکار ...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۰۵
        دوست هنرمندم برایت بهترین هارا خواهانم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود برادرخوبم سامی
        آفرین به طبع روان وقلم خوبت
        معلومه که استعداد خوبی داری خندانک خندانک خندانک
        و پیشرفت خواهی کرد حتمن
        البته با تلاش وپشتکار
        چون حس وحال وتفکر پشت اشعارت خوبه ومعلومه که علاقه هم داری وهمین که جسارت کردی ودست به قلم شدی خودش خیلی خوبه
        مشخصه که می تونی کلاسیک بنویسی
        البته معایبی هم داره که دوستان هم اشاره ای داشتند
        که بامطالعه قافیه عروض وهمچنین ارایه های ادبی
        وهرچه بیشترمطالعه کردن اشعار کلاسیک وآهنگین
        کم کم این اشکالات رفع میشه
        اصلن نباید دلسرد شوی که
        البته مشخصه که روحیه ی نقدپذیری هم داری
        واین عالیه خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        من خودم هم اشعار ابتدایی ام خیلی بی ریخت بود اما کم کم بهترشد
        هرجا که می بینی وزن دست وپاگیره ونمی تونی بنویسی
        مهم نیست سپید بنویس احساست را رها کن برصفحه ی کاغذ به هر صورتی که دوست داری واصلن نهراس از ایراد واشکالاتش
        کم کم راه می افتی
        فقط بنویس بنویس بنویس حتی دلنوشته تا رشته ی کار کم کم دستت بیاد
        شرکت درانجمنهای ادبی هم که درشهرها برگزارمیشه می تونه خیلی راهگشا باشه
        این شعرهم اهنگینه ومعلومه که قافیه وردیف رو هم خوب می شناسی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فقط باید وزنش برطبق بیت اولت باشه
        تقریبن هربیت وزنش بااون یکی متفاوت شده
        ارتباط عمودی وافقی شعر هم باید تا پایان رعایت شه
        فعلن همین قدربسه خندانک
        زیاد هم به خودت سخت نگیر بنویس کم کم خودت وزن هم دستت میاد ان شاالله
        اصلن عجله ای نیست
        سن و سالی هم نداری وفرصت برای پیشرفت زیاد
        فقط وفقط شعر زیادبخوان ومطالعه زیاد داشته باش
        امیدوارم که موفق باشی شاعر جوان خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۳۱
        برای کسی که تازه شروع به نوشتن کرده ...پیشرفت خوبیه ....گرچه وزن وآهنگ وارتباط معنایی بین مصراع ها کمی پراکنده بود............
        ..موفق باشی سامی عزیز خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۰۴
        درود گرامی
        بسیار جالب و زیباست
        مزین به نقد عجم بانوی گرامی
        جسارتا قافیه بیت پنچم\"پرواز \"کرده است خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۰۱
        سلام
        باز هم باید روی ان کار کنی
        اول نظرات اساتید غزل را بخوان مانند بانوی غزل خانم ضیایی و همینطور استاد شیخی را که در همین سایت هستند و بعد معایبش را بر طرف کن
        من در خواندنش کمی مشکل داشتم ولی ایده و فکر خوبی داشت منتهی پراکنده بود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۰۳
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر سامی عزیز
        خیلی نا امیدی داداش گلم
        بسیار عالی بودمرحبا بر سامی خسته دل
        خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۲۶
        به دلم نشست خندانک
        درود و احسنت بر شما خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۰:۳۳
        ............... خندانک خندانک خندانک .......................
        درود همشعر خوبم خندانک خندانک
        زیباااا بود خندانک خندانک خندانک
        ............... خندانک خندانک خندانک .............................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        پادشاهی میخواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید میتوانید در را باز کنید و بیرون بیایید»پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند. نفر چهارم فقط در گوشه‌ای نشسته بود. آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه‌ای نشسته بود و کاری نمی‌کرد.
        پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد، باز شد و بیرون رفت! و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند. آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد! که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته.
        وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته. من نخست وزیرم را انتخاب کردم». آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی‌کرد، او فقط در گوشه‌ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل کند؟»
        مرد گفت:
        «مسئله‌ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه‌ای که این احساس را کردم فقط در سکوت مراقبه کردم. کاملأ ساکت شدم و به خودم گفتم که از کجا شروع کنم؟ نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسأله‌ای وجود دارد، چگونه می‌توان آن را حل کرد؟ اگر سعی کنی آن را حل کنی تا بی نهایت به عقب پرت خواهی شد و هرگز نجات نخواهی یافت. پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است»
        پادشاه گفت: «آری، راز در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید؛ در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می‌کردید نمی توانستید آن را حل کنید. این مرد، می‌داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد»
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۱۴
        خندانک خندانک
        سمانه هروی
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۵۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۱۲
        سلام بر شاعر گرامی
        غزل خوبی بود. ابتدای راه هستید و وقتی که اشعارتان پخته تر شد این اشعار ابتدایی واقعا احساس خوبی به آدم میدهد .
        دایره لغاتتان را وسیع تر کنید . غزل های شاعران معاصر را بخوانید.
        موفق باشید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۰۱
        شما سپید دوست نداری ولی ما غزل هم دوست داریم برادر خندانک
        مطمئنم خیلی زود غزل های پخته ای از شما می خونیم. خیلی مستعد به نظر می رسید. احساس و فکر لازم رو هم برای نوشتن دارید پس به امید روزهای خیلی خیلی نزدیک .....
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۴۰
        درود دوست عزیز
        زیبا سرودید
        که قطعاً با راهنمایی های اساتید گرامی زیباتر هم خواهید سرود
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۴۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7