دو ضربدر دوبیتی - روز مهندس

سلام و درود بر مهناز بانوی گرانقدر و قلم زیبایش

درود نازنینم
بسیارزیبا بود

درود بانو
دوبیتی هایی بسیار زیبا و دلنشین
لذت بخش و عالی

سلام
سلام
سلام
زیبا بود و بسیار دوست داشتنی
روز مهندس به تمام مهندسان روی زمین و توی زمین مبارک
گفتم
کوتاه های شما همیشه برایم زیباست

امیـد و بالِ پروازِ دوبیتے...........................

آفرين بر شما

درود بر بانوی عزیزم
تبریک عرض میکنم روز مهندس را
پایدار باشید...

درود برشما پیروزباشی

سلام و درود بانو نصیرپور عزیزم
دوبیتی هایتان نت به نت در دل می نشیند
بسیار زیبا به دلم نشست
✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿
وظیفه هنرها توصیف موارد خاصی از واقعیت نیست بلکه نشان دادن امور مطلق و کلی ای است که در پشت این موارد خاص و جزئی قرار دارند . به عنوان مثال یک نقاشی زنی خاص و فرزندش را به عنوان شمایل حضرت مریم و عیسی مسیح نشان می دهد اما برای اینکه این تصویر به مثابه هنری والا تلقی شود باید نشان دهنده چیزی از جوهر عشق مادری باشد . تابلوهای نقاشی بسیاری از حضرت مریم و کودک وجود دارد اما تنها هنرمندان بزرگ تصویری می آفرینند که به نظر می رسد عامل ملکوتی موجود در عطوفت مادرانه را ترسیم می کنند. به عبارتی آنچه در یک پرده نقاشی عالی مطرح است ایده یا تصوری است که تنها در یک مورد به خصوص (در اینجا عشق مادرانه) تجلی می یابد و این مورد خاص را تعالی می بخشد و از حد صرفا بازنمود آن فراتر می رود. شوپنهاور
✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿
همیشه باشید و بسرایید

درود برشما سرکار خانم نصیر پور عزیز
خیلی قشنگ بود
و
اولی قشنگ تر

.................... ....................
درود بانو
زیبااا سرودید
.................... ...................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

پسربچه ای بود که رفتار بدی داشت.پدرش به او کیفی پر از میخ داد و گفت هرگاه رفتار بدی انجام داد،باید میخی را به دیوار فروکند.
روز اول پسربچه،37 میخ وارد دیوارکرد.در طول هفته های بعد،وقتی یادگرفت بر رفتارش کنترل کند،تعداد میخ هایی که به دیوار میکوبید به تدریج کمتر شد.
او فهمید که کنترل رفتار، از کوبیدن میخ به دیوار آسانتر است.
سرانجام روزی رسید که پسر رفتارش را به کلی کنترل کرد. این موضوع را به پدرش گفت و پدر پیشنهاد کرد اکنون هر روزی که رفتارش را کنترل کند، میخی را بیرون بکشد.روزها گذشت و پسرک سرانجام به پدرش گفت که تمام میخ ها را بیرون کشیده.پدر دست پسرش را گرفت و سمت دیوار برد.پدر گفت: تو خوب شده ای اما به این سوراخهای دیوار نگاه کن.دیوار شبیه اولش نیست.وقتی چیزی را با عصبانیت بیان می کنی،آنها سوراخی مثل این ایجاد می کنند. تو میتوانی فردی را چاقو بزنی و آنرا دربیاوری . مهم نیست که چقدر از این کار ،اظهار تاسف کنی.آن جراحت همچنان باقی می ماند.ایجاد یک زخم بیانی(رفتار بد)،به بدی یک زخم و جراحت فیزیکی است...

تبریک خانوم مهندس گل

مثل همیشه زیبابود چشم آهویی نازنین

سلام بر گرامی دختر فرزانه ام،
سرکار علییه، خانم نصیرپور عزیز .

درود تان باد .

دوبیتی های زیبا و دل نشینی، میهمان گلشن پرطراوت ادبستان
شریف تان بودم و حقیقتا\" محظوظ شدم.

شکوفنده ترین باشید و شادان ترین:

با مهر :
\" آگاه \"

.