سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 آبان 1403
    18 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 19 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۲۹ آبان

        ویرایش

        شعری از

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        از دفتر دفتر دوم نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۰۸ شماره ثبت ۴۴۴۲۲
          بازدید : ۱۲۲۴   |    نظرات : ۹۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        آخرین اشعار ناب مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        سلام گرامی دوستان 
        دوباره با ویرایش سه کوتاه  برای شنیدن نظرات پربار همگی عزیزانم خدمت رسیدم امیدوارم کسی رو نا امید نکنم با تشکر از همه اونایی که منو از یاد نمیبرن و همیشه به فکر من هستند 
        باز هم مثل همیشه خواهان نقد پر بار همه شما هستم و به گوش جان خریدارم 
                                                                                       ممنونم 
         
        1-
        آسمان هم دیگر ...
        به منِ مست ، نگاهی نکند 
        هیچکس در تهِ افکار و دلش 
        چو «منم» هست ، نگاهی نکند 
        همه گویند به من باعثِ مرگ ِ باران 
        همه گویند ...
        منم عاشقِ لُختی عریان 
                      راست گفته است به من... 
                              عابرِ کویِ رندان 
                          شُهرۀ شهر که نه ، شُهرۀ آفاقم من 
         
        +2-
                        آنقدر میدانم 
        که پس از نابترین قصه دورانِ بلوغ... 
                            تا ابد میخوانم 
        همچو دستی ....خالی 
        مانده بیرون از خاک
                                         همه آوارگی ام ، 
        همه بیچارگی ام
        تا هنوزم بر جاست
                                 قصۀ دادنِ اصلِ خویشم
                                                تا قیامت بر پاست
         
        3-+ 
        امان از دردِ بی درمان
                 از این افیونِ بد مست
                        چه بد هیبت ،چه بد هنگام 
                                چه درهاییبه رویم بست 
                            سوارِ بی مـــــــرامِ درد
                                                 که نتواند فرار این مرد 
                                                             سوارِ  گرده ات باشد
                                                               هزاران مرگ می پاشد 
         
        پ.ن .....طبیعت بلوغ از دست دادن است  
        والعصر - اِنَ الاِنسانَ لَفی خُسر 
         
        مرتضی اربابی حکم آبادی (مسیح)
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۰۸
        مرتضی عزیز سلام و احترام مرا از قلب پذیرا باش ممنونم برای همه بزرگواریت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۲۳
        درود گرامی
        زیبا و خوش آهنگ بودند خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۰۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درودبرادربزرگوارم
        بسیارزیباوبااحساس بود خندانک خندانک
        که البته باراهنماییهایی که استادمهرابی کردند
        وویرایش بهتر هم میشود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        موفق باشی خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۵۲
        چرخ زندگیت بر مدار خوشبختی برادر خوبم مسیح گرامی.... خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۳۸
        سلام گرامـــــــــــــــــــــــــي دوستان خندانک خندانک خندانک
        در شعر اول سطر آخر اشتباه تايپي دارد كه تصحيح ميكنم
        ............... شُهره ي شهر كه نه شُهره ي آفاق منم ...............
        با تشكــــــــــــــــــــــــر
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۳۲
        دوست عزیز ، شاعر صادق و گرامی ، در هر سه اثر شما بی پرده گی و سادگی نمایان است . احساسی که در قلم شما بود خبر از تلاش شما برای باروری نوشته هایتان مشهود است. البته بنده حقیر کمی انسجام بین معانی را در میان سطرها گم کردم که شاید از عدم دقت کافی من باشد .اما پیوستگی معانی و حرکت هماهنگ سطرها بسوی یک هدف ( هدف نهایی شاعر ) باید کمی بیشتر حمایت شود.
        اثری که صاحبش صادق باشد بسیار می ارزد . مشکلات و نکات فنی در صلاحیت بنده نیست و همین بس که بسیار لذت بردم و بهره نیز... درود بر شما خندانک
        علی غلامی
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۵۸
        سلام بر برادر و رفیق
        سومی خوب بودهرچند کلی و مرور وار

        همه گویند به من
        باعثِ مرگ ِ باران
        همه گویند ...
        منم عاشقِ لُختی عریان
        آنقدر میدانم
        که پس از
        نابترین قصه دورانِ بلوغ...
        تا ابد میخوانم
        قصۀ دادنِ به اصلِ خویشم
        تا قیامت بر پاست

        خندانک خندانک خندانک

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۵۸
        جناب آقای اربابی عزیز، سلام علیکم.
        ........................................................
        .پس ازتعریف وتمجید ،که (واقعاً لایق هستند) .
        تمجیدِ دیگرراباید ازخودتان نمود که می نویسید وتقاضای نقد می کنید .
        خیلی ازدوستان، گزینه ی( نقدشان) فعّال است...ولی، با کوچکترین صحبتی، ،فکرمی کنند که آسمان برسرشان فروریخته است......
        (ودراصل، نقدپذیر نیستند وفقط مشتاقِ تعریفند)
        هرسه زیایند بی شک.گرچه بنده ،دومّی رابیشتر پسندیدم ،واین فقط عقیده ای شخصی است
        (درتَهِ افکارودلش) رابه شکلی دیگرهم می توان نوشت(که زیباترباشد)
        (منم ،عاشقِ لختی عریان) .لُخت وعریان، ازنظرِ معنا، چه تفاوتی باهم دارند.این رادراصل می گویند(حشو).که زیبانیست.
        (قصّه ی دادنِ اصلِ خویشم).اصلِ خویش،چیست که بافعلِ (دادن) سازگارباشد .شاید اگربه نوعی (قصه پردازِ....)رابیاورید ،که بااصلِ خویش بهترجُفت شود، زیباترشود.
        (سوارِ بی مرامِ درد) بسیار زیباست .ولی (که نتواند فراراین مرد) با او هماهنگ نیست.....(شاید) که نتوانی فرارازاو............کفایت کند وگویای منظورباشد..
        وبازهم پوزش وآرزوی موفقیت.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۷
        درود برمسیح زیبا بود چون باران شادباشی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۵۹
        همه گویند به من باعثِ مرگ ِ باران
        ................
        باعث مرگ باران
        چقدر این سه کلمه مرا در خودم برد
        جای باران همه چیز میشود گذاشت
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۴۸
        امان از درد بي درمان ...قلم خاصي داري داداش روان و با معني
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        امید مرادی
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۲۹
        احسنت مسیح عزیزم . خندانک ..خیلی عالی و دوس داشتم...
        طبیعت بلوغ از دست دادن است ...جمله زیبایی ست خندانک خندانک

        مهدی صادقی مود
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۵۵
        خندانک خندانک
        درود برشما دوست عزیز
        خیلی هم قشنگ
        بدون ویرایشش هم که دفعه پیش خوندم قشنگ بود
        خندانک
        نیره ناصری نسب
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۶
        درود بر شما جناب مسیح گرامی

        پیشرفت شما عالیست خیلی زیبا بود و پراز احساس های ناب

        پاینده باشید و باز هم بسرایید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۳۸
        درود بر شاعر عزیز
        شیرین ،زیبا و با احساس
        حظ بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۴۰
        درودبربرادر بزرگوارم
        هرسه اثر زيبابود و دلنشين
        مرحبا برادرم
        من بادومي بهتررابطه برقرار کردم
        افرررين
        آرمین اسدزاد (الف)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۰۵
        مرتضی جان خیلی لذت میبرم که اونقدر تلاش میکنی تا به هدف برسی!
        بی تعارف بگم که به هدف رسیدی!
        عالی و هزاران تحسین به طبع و همت والای تو...
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس یزدی (طوفان)
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۰۹
        سلام خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صابرخوشبین صفت
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۲:۱۰
        درود بر شما
        بسیار زیبا و دلنشین خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۴۵
        ..............‌‌‌ خندانک خندانک خندانک .................
        زیبااااا بود برادر بزرگوارم خندانک خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک
        ........ ... خندانک خندانک خندانک ....... ..........
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب خندانک

        حکیم ژاپنی در صحرایی روی شن ها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت مرا به شاگردی بپذیر!
        حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن.
        مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد.
        حکیم گفت برو یک سال بعد بیا.
        یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت کوتاهش کن.
        مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند.
        حکیم نپذیرفت و گفت برو یک سال بعد بیا!
        سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند.
        مرد این بار گفت: نمی دانم و خواهش کرد پاسخ را بگوید.
        حکیم خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.

        این حکایت فرهنگ ژاپنی ها را نشان می دهد.
        نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت دیگران شکست می خورند. به دیگران کار نداشته باش کار خودت را بکن
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۴۶
        عذرخواهی مرا بابت تاخیرم بپذیرید خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۳۵
        بی تعارف و بی گفتگو فوق العاده زیبا سرودید
        احسنت...
        حسين زرتاب
        جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰
        سلام دوست ارجمند

        زيبا بود و ژرف

        قلمتان در اوج
        محمد رحیم کاظمی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۴۵
        همه گویند به من باعثِ مرگ ِ باران
        این جمله عجیب زیباست خندانک
        سلام و درود برشما شاعر گرامی
        شعر های زیبا ئی خواندم دستت درد نکنه شاعر خندانک خندانک خندانک
        محمد محسن خادم پور
        سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۴۸
        درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۵
        سلام و
        خندانک خندانک خندانک
        علی   صادقی
        يکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۳۸
        سلام ....ووو واقعا احسنت...

        بند بندش عالی ....
        از این کنایه اش خوشم امد ..سوا کردم..

        ((چو «منم» هست ، نگاهی نکند ))...دست مریزاد ...

        درودتان باد ./ خندانک خندانک خندانک
        توحید ایرانی نژاد
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۵۶
        زیبا وپرمفهوم سرودید خندانک
        حنظله ربانی
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۵ ۲۱:۲۱
        شهره ی شهر که نه شهره ی آفاق منم
        عالی بود احسنت بر این طبع روان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2