جمعه ۷ دی
برزخ شعری از میلاد بانی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۵۳ شماره ثبت ۴۲۷۴۷
بازدید : ۳۹۲ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب میلاد بانی
|
سنگر، صدای سوت، خمپاره
عکسی که یادگار دیروزه…
دلخوشیه مادر به بدبختیش
شهری که تو تاریکی میسوزه
چن ساله که رفتی از این خونه
دنیای بی تو پشتمو خم کرد
توو عکس هایی که ازت دارم
میشه نفس هاتو مجسم کرد
تو غرق دنیای خودت بودی
مثل یه کشتی توی اقیانوس
نقاش روزای غریب من…
سرباز روزای پر از کابوس
میفهممت، اما نمیفهمم…
حرفای گنگت رو توو این نامه
نوشتی بعد من تو آزادی…
نوشته که توی بهشت جامه
اما یه عمره که تو این برزخ
دنبال یه بهشت کوچیکم
من پشت تو میجنگم این روزا
منتظر ِ دستور شلیکم…
میترسم از تاریخ بعد از تو…
وحشت یه نسل پر از دردم
من شاعر سکوت تو میشم
میخوام به دنیای تو برگردم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.