سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 8 بهمن 1403
    28 رجب 1446
      Monday 27 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وداع از اين دنيا براي ما بسيار نزديك است، ولي ما آن را بسيار دور مي‌بينيم وگرنه اينقدر با هم نزاع نداشتيم. محمدتقی بهجت

        دوشنبه ۸ بهمن

        خدایا دلم گرفته

        شعری از

        سید مصطفی رادحسینی

        از دفتر انجمن انسان های مرده نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۲۵ شماره ثبت ۴۲۵۶۴
          بازدید : ۱۱۶۵   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید مصطفی رادحسینی

        صدای ارسالی شاعر:
        دوباره دلم گرفته
        نیستی و غم داره حالم
        داغیِ آغوش ناب ات ،
        چند روزه کم داره حالم
        مثه یه دیوار خیسم
        مثه یه کلبه ی محزون
        یه کمی ، نم داره حالم
        ،
        نیستی و آخر دردم
        خیلی وقته دارم اینجا
        دارم اونجا . . .
        دنبال چشات می گردم
        هنوزم برام عزیزی
        هنوزم برام یه خانوم
        که فراموشت نکردم
        ،
        نیستی و خاطره هامون
        گرمی گذشته هامون
        دل داغون ، منه حیرون ،
        تو خیابون . . .
        به خدا ، به اون دعای
        توی هر کوی و بیابون !
        ،
        میدونم واست غریبه
        اینکه من عوض شدم یا
        یا که نه ، واست عجیبه
        اما تو همیشه خوبی
        وجودت خیلی نجیبه !
        ،
        میدونم اندکی سخته
        فک کنی میتونی باشی
        یا شاید می تونی باشی
        اما تو میخوای نباشی !؟
        ولیکن حتی نباشی
        میتونی واسه همیشه
        تو وجودم باشی جا شی !
        ،
        میدونی که لمس دستات
        شده آرزوم دوباره؟!
        واسه یک بار اگه میشه
        بیا رو به روم دوباره !
        ،
        میدونی چشمای نازت
        نمیره از یاد چشمام
        چشم من همش به اینه
        که بیای باز جلو چشمام
        ،
        تا ازت نفس بگیرم
        توی این هوای ناجور
        توی این دنیای بی رحم
        میون حرفـای ناجور
        ،
        خدایا دلم گرفته
        اما اون دلش نگیره
        آخه عشقم همه جونم
        زبونم لال ،
        نکنه یه وقت بمیره ؟!
        ،
        خدایا خودت کمک کن
        میدونی فقط تو موندی
        همه رفتن دل بریدن
        اگه اینارو تو خوندی
        ،
        خدایا خودت کمک کن
        غیر تو کسی ندارم
        توی این شهر دَرَندَشت
        سر روی مُهرش بذارم
        ،
        خدایا اون و سپردم
        که تو باشی پشتوونه اش
        این که من آخر این عشق
        یا می میرم یا دیوونه اش
        ،
        نه مهمه نه خیاله
        اولش یه کمی سخته
        اما بعدش چه با حاله
        که بشم دیوونه ی اون کسی که
        دیگه وجودش ، غیر ممکن و محاله
        .
        .
        سید مصطفی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7