سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        خدایا دلم گرفته

        شعری از

        سید مصطفی رادحسینی

        از دفتر انجمن انسان های مرده نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۲۵ شماره ثبت ۴۲۵۶۴
          بازدید : ۱۱۵۷   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید مصطفی رادحسینی

        صدای ارسالی شاعر:
        دوباره دلم گرفته
        نیستی و غم داره حالم
        داغیِ آغوش ناب ات ،
        چند روزه کم داره حالم
        مثه یه دیوار خیسم
        مثه یه کلبه ی محزون
        یه کمی ، نم داره حالم
        ،
        نیستی و آخر دردم
        خیلی وقته دارم اینجا
        دارم اونجا . . .
        دنبال چشات می گردم
        هنوزم برام عزیزی
        هنوزم برام یه خانوم
        که فراموشت نکردم
        ،
        نیستی و خاطره هامون
        گرمی گذشته هامون
        دل داغون ، منه حیرون ،
        تو خیابون . . .
        به خدا ، به اون دعای
        توی هر کوی و بیابون !
        ،
        میدونم واست غریبه
        اینکه من عوض شدم یا
        یا که نه ، واست عجیبه
        اما تو همیشه خوبی
        وجودت خیلی نجیبه !
        ،
        میدونم اندکی سخته
        فک کنی میتونی باشی
        یا شاید می تونی باشی
        اما تو میخوای نباشی !؟
        ولیکن حتی نباشی
        میتونی واسه همیشه
        تو وجودم باشی جا شی !
        ،
        میدونی که لمس دستات
        شده آرزوم دوباره؟!
        واسه یک بار اگه میشه
        بیا رو به روم دوباره !
        ،
        میدونی چشمای نازت
        نمیره از یاد چشمام
        چشم من همش به اینه
        که بیای باز جلو چشمام
        ،
        تا ازت نفس بگیرم
        توی این هوای ناجور
        توی این دنیای بی رحم
        میون حرفـای ناجور
        ،
        خدایا دلم گرفته
        اما اون دلش نگیره
        آخه عشقم همه جونم
        زبونم لال ،
        نکنه یه وقت بمیره ؟!
        ،
        خدایا خودت کمک کن
        میدونی فقط تو موندی
        همه رفتن دل بریدن
        اگه اینارو تو خوندی
        ،
        خدایا خودت کمک کن
        غیر تو کسی ندارم
        توی این شهر دَرَندَشت
        سر روی مُهرش بذارم
        ،
        خدایا اون و سپردم
        که تو باشی پشتوونه اش
        این که من آخر این عشق
        یا می میرم یا دیوونه اش
        ،
        نه مهمه نه خیاله
        اولش یه کمی سخته
        اما بعدش چه با حاله
        که بشم دیوونه ی اون کسی که
        دیگه وجودش ، غیر ممکن و محاله
        .
        .
        سید مصطفی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2