چهارشنبه ۵ دی
فرصت پویا شعری از حسين زرتاب
از دفتر نبوغ سبز نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳ آذر ۱۳۹۴ ۰۰:۳۴ شماره ثبت ۴۲۴۰۵
بازدید : ۴۰۱ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب حسين زرتاب
|
356-فرصت پویا
جریان بکر موسم افکار
در سرزمین شعر و آزادی
گیسو به گیسوی بهاران است
زیبا،
درون ساحل امواج
نیلی،
برنگ شعر امروزی
تار است پایان افق گاهی
انسان برای فصل آرامش
در منزل راحت
بیهوده می کوبد دست خود
بر سنگفرش خسته اذهان
در ساکن ایام
در انجماد تیره اجسام
توفان، توان معجزه دارد
فانوس، خاموش است گهگاهی
برکه، مرا مجذوب دریا کرد
کولاک، همراه بزرگ یک خروش کور
یک انقلاب جزم رنگارنگ
با صد هزاران فرصت پویا
از دست بیرون شد
ما را شکست و برد
تا امتداد نسل های خسته امروز
شاید رسد روزی مرا آن برکه دیروز
آرام و بی حاصل
اکنون زمان دیر است
انجام، نزدیک است
کو شال سبز یار زیبا رو
بر چشم سرد و بی فروغ ما
پیراهن یوسف شده غرق دروغ و مکر
اینجا مگر کنعان دیروز است
شاید سلیمان، سحر گردیده
با یک سلام از روی طنازی
موسی شده چوپان یک دختر
عاشق شده پیغمبر محروم و آواره
گشته زلیخا،
کور و بس بینا
از عشق و دل بستن
عیسای زیبا رو
مصلوب و خونین تاج و بی کینه
در آرزوی صلح می ماند
بر چوبه ی اعدام اندیشه
حیران و بی پایان و پر اندوه
حسین زرتاب-1394/9/2
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.