يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
آخرین اشعار ناب سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
|
بغض آه کشيد
آخ قلب ،اندوه شد
اتاق را ترک کردم
روي ايوان خانه نشستم
افکارم تا دور دست ها رفت
به دنبال يک واژه
براي آغاز سرودن يک شعر
اما
در ذهن ،که افسرده و دلتنگ بود
جز يک واژه ي خسته ،
ديگر چيزي نيافت
و با يک دنيا شرمندگي
به روح ،بي جان من برگشت
اشک در حياط چشمهايم بازي مي کرد
در يک لحظه طوفاني شروع شد
باران باريد
اشک همراه با قطره هاي باران زير خاک آرامش فرو رفت
صداي سيل و رعد و برق
جان تازه اي به من بخشيد
نمي دانم چرا مي گويند
صداي رعد و برق ،وحشت آور است
اين همان نعمتي است
که سالهاست با آن انس ميگيرم و به آرامش ميرسم
کسي نيست به آدم ها بگويد
در آغوش گرفتن دو ابر
که آوازي دلنشين است
چگونه در باورهايتان
اين معجزه ي الهي
ترس معنا مي شود؟!
بگذار ميان بد و بدتر
نتيجه اين باشد
تمام ترس هاي دنيا هيچ
من از افکار انسان ها
ميترسم !!
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.