سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        عهدقدیم

        شعری از

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        از دفتر بهاردلتنگی نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۴ ۱۰:۲۴ شماره ثبت ۴۱۲۱۲
          بازدید : ۵۲۱   |    نظرات : ۳۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        خوشترین ایام دورانم
        درعهد قدیم
        بودفصل تابستانم
        سیرروستای پدرمی رفتیم
        شادوخندان همره بادوستان
        اندرآن باغ بزرگ روستامی گشتیم
        هرطرف سبزه وگل می دیدم
        هرطرف گل به چمن می دیدم
        گلای خوشبورامی چیدم
        میان آنهمه گل
        من
        گل خویش رادیدم
        مدتی قامت رعنای گلم کاویدم
        گل اسیرمن ومن دربغلم
        سیرگلو بوییدم
        لحظه ای هم نفسم همنفس گل بود
        عشق بوسیدم
        گل چومی خندید من نیزبه گل خندیدم
        کمی هم رقصیدم
        نرمی وگرمی آن شاخه ی گل
        همه راوهمه رابررخ خویش مالیدم
        بعدآن چندقدمی رفتن گل پاییدم
        هرطرف گل که برفت
        درپی اوچرخیدم
        این گذشت....
        بعدایام دگر
        نشان ازگل خودپرسیدم
        گل به بستان امل من هیچ ندیدم
        بیدمجنون شدم وبرتن خویش لرزیدم
        همچوبرگی به خزان
        درپی اوپرزیدم
        (امروزباران)
        امروزیاران
        باریدباران
        ازسوی جانان
        برچشمه ساران برسبزه زاران
        درنوبهاران باگلعذاران
        یک گلعذاری زیبانگاری
        جنت تباری شیرین مرامی
        گشته نمایان درزیرباران
        چشمش چوآهو رویش چوماهوگیسوکمندو
        لب چون یاقوت باطعم شاتوت
        گونه بناگوش دارم دوساقدوش
        ابروکمانش عشقست جانش
        آن ساق ورانش سینه دهانش
        این آتش عشق ازخودمرانش
        پرکن توجامم مستم جانم
        شهنازوماهم بابوسه ای کن آغازکامم
        باتقدیم بهترین درودها به محضرگرامیتان. حقیربهاءالدین داودپور(بامداد)
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8