سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 16 اسفند 1403
  • روز وقف
7 رمضان 1446
    Thursday 6 Mar 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      پنجشنبه ۱۶ اسفند

      پرم از قافیه

      شعری از

      افسانه احمدی ( پونه )

      از دفتر آرامش درون نوع شعر مثنوی

      ارسال شده در تاریخ حدود ۱ ماه پیش شماره ثبت ۱۳۵۵۲۴
        بازدید : ۹۷   |    نظرات : ۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

      پّرم از قافیه اما همه بی نظم و ردیف
      نشدم باز به این قلب بَلادیده حریف


      ننوشتم غزلی بعدِ تو و رفتن تو.....
      دلم از گریه شکست از چمدان بستن تو


      نگرفتم سر راهت که بمانی تو به قهر؛
      که رها باشی و من هم شوم آوارهٔ شهر


      نکند آن همه خوبیِ مرا یاد بری !...
      بفروشی و به جایش دل سنگی بخری


      سرم از پنجره و کوچه جدا نیست عزیز
      هدفت از سفر از فاصله ها چیست عزیز؟


      قد این عشق زمینی نشد اندازه ی تو ؟
      لبم از بردن نامت ، نشد آوازه ی تو ؟


      شِکری بودم و در چای تو حل تا به ابد
      نکند لب نزنی و ، بروی سرد شود


      دو سه خط حرف بزن حرف گله ساز نکن
      فقط از رفتنت این لحظه لبت باز نکن


      وسط کوچه مرا یک تنه نگذار و نرو
      نده آزارم و دست از گله بردار و نرو


      گل باران زده ام را ندهی دست کسی
      نخورد بر تن تُردش ، ز غریبه نفسی !


      بتپد دل به هوایت ، بنشین لال شدم
      فقط این لحظه به دل چنگ زدن را بلدم


      می کشم تیغ به رگ ها اگر از من گذری
      اگر این ساعت از اندیشه و قلبم بپری


      خودم از حال و جهانم به خدا سیر شدم
      سَرِ دل زودتر از سنِ خودم پیر شدم


      نبر از خانهٔ تنهاییِ من دلخوشی ام
      برهانم تو از این زلزله و ناخوشی ام


      نفشار این دل دربند و اسیرم به جگر
      به تماشای شکستم ننشین بار دگر


      اگر از مرگ دلم عشق به خونت بدَود
      حتما این خواسته ات ممکن و آسان بشود


      ترَک شیشه ی احساس مرا دست زدی
      خبرم را سر آن کوچه ی بن بست زدی


      برو دیگر که به اصرار دلم خواندن تو؛
      بیشتر باعث رنجش بشود ماندن تو


      سر دروازه ی آن خانه بچسبان عددی؛
      "پونه" تا داغ دلم تازه بماند ، بلدی !؟



      افسانه_احمدی_پونه

      ─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      حدود ۱ ماه پیش
      پر احساس و زیباست خندانک
      ساسان نجفی(سراب)
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بر استاد بانوی گرانقدر..
      مثل همیشه پر از شهد و شیرینی..
      کامتان شیرین..
      خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      محمد شریف صادقی
      حدود ۱ ماه پیش
      درود مثنوی زیبایی بود
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1