يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
آخرین اشعار ناب سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
|
هر شب تو تنهاییام ، باز به یادت میافتم پر از بغضِ نفسهام ، از حرفای نگفتَه م
ثانیه هام اسیره ، لحظه هام همه گیره توُ گرگ و میش چشمات ، قلبم داره می میره
توُ تنهاییه شبهام ، جز یاد تو کسی نیست دل خسته و تنهام ، توُ عشق تو زندونیست
هی از نگاهت میگه ، از غم چشمات میگه از خاطرات زیبات ، از همه حرفات میگه
چرا نمودی پیشم ، می دونستی اسیرم جز تو کسی ندارم ، توُ بی کسی می میرم
رفتی و تنها شدم ، رفیق غمها شدم توُ غربتت نشستم ، غریب دنیا شدم
تو از غصه رهایی ، من از غمها شکستم تو بین آدمایی ، درِ دنیامو بستم
سنگینیه نگاتو ، واسم گذاشتی رفتی منتظرت نشستم ، شاید یه روز برگشتی
اما تو برنگشتی ، منم زمین گیر شدم توُ انتظار چشمات ، کم کم منم پیر شدم
حالا دیگه تمومم ، تو خوش باشی الهی به یاد خاطراتت ، می میرم توُ تنهایی
خسته ام از جدایی ، برس به آرزوهات اگر چه بی وفایی ، برو خدا به همرات
بعدِ یه عمر انتظار ، با دلی خسته و زار می سپرمت به رویا ، می گذرم از روزگار
S_H.H چهارشنبه 10 آذر 1389 ه.ش ساعت 10:45 شب
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.