يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
آخرین اشعار ناب سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
|
به یاد 27 آذر 1356
از روز رفتن تو ، دو سه سالی می گُذشت این سالها توُ انتظار ، روز و شب من گذشت بعد از گذشت چند سال ، یه روزی مثل امروز غمی نشست توُ قلبم ، غمی سنگین و جانسوز اون روز تولدم بود ، که عمر من حروم شد قلب منم همون روز ، مُرد و دیگه تموم شد اون روز بود که فهمیدم ، واسه همیشه رفتی دیگه تو رو ندیدم ، هیچ موقع برنگشتی
یه سالی ثانیه هام ، توُ تنهایی ها گذشت توُ این یه سال لحظه هام ، توُ درد و غمها گذشت بازم تولدم شد ، دیگه تو نیستی پیشم حتی خیالتم نیست ، دارم دیوونه میشم اون سالها که نبودی ، لااقل بود امیدی منتظرت می موندم ، شاید یه روز اومدی ولی امروز ندارم ، همون ذره امیدی تک و تنها نشستم ، توُ اوج ناامیدی
قدیما که تو بودی ، تولدم قشنگ بود همه می فهمیدن که ، امروز تولدم بود اما حالا که نیستی ، دیگه مثل قدیما کسی کنار من نیست ، موندم غریب و تنها
تولدم رو بی تو ، جشن جنون گرفتم توُ روز مرگ قلبم ، سالگرد خون گرفتم به جای شور و مستی ، یه جای سرد و تیره بدون تو نشستم ، تا که دلم بمیره
S_H.H شنبه 27 آذر 1389 ه.ش ساعت 11:18 شب
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.