يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
آخرین اشعار ناب سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
|
یه دنیا خاطره هات یاد همه خنده هات جنازَه شون روُ دیوار مونده برام یادگار بی تو شدم بی قرار نفرین به این روزگار
این روزگار نامرد چکارا با ما نکرد دنیامونو سیاه کرد عمرمونو تباه کرد دلهامونو جدا کـرد توُ تنهایی رها کرد
اوج جوونی پیرم از زمونه دلگیرم پیرت شدم زمونه دلم از دستِت خونه تا که تونستی با من جنگیدی مثل دشمن شبی نشستی بر در توُ جنگی نابرابر با کینه از پشتِ سر به قلبم زدی خنجر بردی همه وجودم سوزوندی تار و پودم عشق منو گرفتی غمو دادی و رفتی
نمود سنگ صبوری فقط موند درد دوری شبهای بی قراری ازت موند یادگاری به جرم بی گناهی برام زدی تنهایی
حبس ابد به قلبم زنجیر تو روُ دستم زندونیه غم شدم ذره ذره کم شدم کنج قفس اسیرم از این زندگی سیرم میخوام آروم بگیرم دلو ازت می گیرم دیگه از اینجا میرم با دل خون می میرم
S_H.H شنبه 6 شهریور 1389 ه.ش ساعت 3:45 صبح
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.