سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        جنگ جهاني ما قبل اول

        شعری از

        مسيحا الهیاری

        از دفتر صليب رنج نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴ ۱۵:۰۷ شماره ثبت ۳۹۳۵۷
          بازدید : ۱۱۸۷   |    نظرات : ۱۴۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مسيحا الهیاری
        آخرین اشعار ناب مسيحا الهیاری

        من كه ديكتاتور نبودم....
        تنها جرم من اين بودم كه ميخواستم تمام تو سهم من باشد ...
        دور تا دور زيبايت را حصار ميكشم ..نه اين كه فكر كني
        هيتلرم و تو برلين من خواهي شد ..نه....

        ولي وقتي صد نازي چشمانت در مقابل ديدگانم رژه ميرون  وسوسه ميشوم نازيهاي چشمت را
        لشكري بسازم  خونخوار....

        بگذار در ميدان مغناطيسي ابروان جنگي بگيرد جهاني .....

        همين كه تو را فتح كنم بايم كافيست...

        نگاه كن دور تا دورم را متفقين تا دندان مسلح رقيبان  اسلحه حسادت كشيده اند ..

        آهاي استالين مرگ از تو زخم ميخورد هر شب ....من عاشقم كجاي كاري!

        يونيفورمم را به رنگ لبانت آغشته ميكنم بانو ...

        تو فقط نگذار جنگنده هاي هوس الود لهستاني روي آسمان
        چشمانت سوخت گيري كنند ...
        من زمين را دارم ...

        بلوك شرق و غرب سينه هاي سترگ تو تسخير نشدنيست
        مگه نه !!!!

        دارن طبل جنگ ميكوبند چشم باداميهاي عاشق كش ...

        اهاي بانوي من نكند لشكر زلف هايت را به يك باره عقب
        بكشي  ...

        ميخواهم در خط مقدم ابروانت تيكه  تيكه شوم ....

        ميگويند ديشب در كاخ كرملين  زرد موهاي رو سرخينه
          جشني بر پا كردند تا در گودي چشمان
        عاشقت گير بيافتيم ...
        اين جا شوروي اكنون است آه ..

        سهم من جنگيدن نبود من تنها ميخواستم تمام تو مال من
        باشد ..همين
        نگذاشتند در اتاق هاي جنگ ....
        چرا نميخواهند باور كنند من ديكتاتور نيستم ...
        بابا من عاشقم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
        عاشق...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3