سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        لحظه ی دیدار

        شعری از

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        از دفتر دلسروده ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ تير ۱۳۹۴ ۱۹:۳۲ شماره ثبت ۳۸۵۲۷
          بازدید : ۲۲۴   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        لحظه دیدار
        لحظه ی دیدار ما با یار اکنون نیست ، هست
        قلب من از عشق او سرشار اکنون نیست هست
         
        با دو دست خود گرفتم گیسوانش را به چنگ
        فکر آمد آن یکی آبشار اکنون نیست هست
         
        زلف او شانه زدم تا پیچ و تابش کم شود
        قلب من آ شفته هرتار اکنون نیست هست
         
        از درون دل بگویم صد هزاران شکر شکر
         از دو چشمم اشک بارش بار اکنون نیست هست
         
        شاد میباشد دلم عاری از هر گونه غم
        در وجودم فکر او غمخوار اکنون نیست هست
         
        کاش این لحظه بماند تا نسیم صبحگاه
        حالت این لحظه از اسرار اکنون نیست هست
         
        حالتی بین من او هست کس آگاه نیست
        بی زبانی بین ما گفتار اکنون نیست هست
         
        میکند از من گله آن دلبر زیبا رخم
        گلًه اش بر قلب من هموار اکنون نیست هست
         
        دل به او دادم به جایش عشق او بخشید بمن
        زین عمل سود مرا بسیار اکنون نیست هست
         
        دست لطفش را به دور گردنم بنمود و گفت
        عاشقی را حرفه هوشیار اکنون نیست هست
         
        روزه عشقش گرفتم تا چه پیش آید مرا
        در حضوراو مرا افطار اکنون نیست هست
         
        دل ربوده ازمن وبی دل شدم از عشق او
        خوش بود اینک مرا دلدار اکنون نیست هست
         
        خواب از چشمم ربوده عشق او در نیمه شب
        فکر من باشد خودش بیدار اکنون نیست هست
         
        هست گمنام بر سر راه حبیبش روز و شب
        عاشقان را طالب دیدار اکنون نیست هست
        دوشنبه پانزدهم تیر ماه نود چهار
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5