سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 13 دی 1403
  • ابلاغ پيام تاريخي حضرت امام خميني -ره- به گورباچف رهبر شوروي سابق، 1367 هـ ش
3 رجب 1446
  • شهادت حضرت امام علي النقي الهادي عليه السلام، 254 هـ ق
Thursday 2 Jan 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    پنجشنبه ۱۳ دی

    عهد شکسته

    شعری از

    افشین آریانا (( غمین ))

    از دفتر اندیشه های (( غمین )) نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۴۷۹۵
      بازدید : ۱۶   |    نظرات : ۲

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر افشین آریانا (( غمین ))
    آخرین اشعار ناب افشین آریانا (( غمین ))

    من و این روز تباهم  من و این شام سیاهم
    من و این قلب پر از درد  و پر از حسرت و آهم
     
    من و این سینۀ خسته  ز غم عهد شکسته
    من و این دیدۀ پراشک پر از شوق نگاهم
     
    من و این سوز و گدازم  من و این راز و نیازم
    من و این نالۀ سازم  که جز آن نیست پناهم
     
    من و این خلوت محزون  من و این محنت افزون
    تو و آن غمزه و افسون  که فریبد همه گاهم
     
    من و یارا و توانم   نه  که با یأس ستیزم
    که جز اندوهم و رنجم   نبُود هیچ سپاهم
     
    تو  و آن ناز نهانی  که برآشفت جهانی
    من و مفتون تو بودن  همه این است گناهم
     
    به ثری هیچ نجویم  که چو با یاد تو باشم
    به بلندای ثریّا  برسد مکنت و جاهم
     
    به مثل من چو پیاده  تو شه صفحۀ رزمی
    تو به آن شوکت و بهروزی و من فانی شاهم
     
    به افقهای خیالم  بنشاندم به ستیغت
    به چنین عالم امکان  بفکندی تو به چاهم
     
    ز جهان دل ببریدم  من و  با این همه حزنم
    خوش و شادم  که به دنیا  به سبکباری کاهم
     
    دگر از دوری رویت  نبُود نای حیاتم 
    کنم اندیشه که آیا  برسد روز به ماهم؟
     
    مپسند این همه زارم  که پریشان و فگارم
    تو مخواه این همه دلخستگی و حال تباهم
     
    شعف سوسن و نسرین  طرب لاله و مریم
    همه هیچند که من  در طلب ِ مهرگیاهم
     
    مگرم ملک سخن را  تودهی رونق وشوکت
    تو دراین ملکت و دولت  بنهی تاج و کلاهم
     
    اگرم رنج فزایی  ورَم از خویش برانی
    ز تو من دست ندارم ز تو من عشق نکاهم
     
    چو فلک عزم نماید  که ز دل  مهر تو گیرد
    تو یقین دان نتواند  چو من اینگونه نخواهم
     
    شب و تاریکی وظلمت  من و تنهایی و فرقت
    بُود آیا که ز لطفت  رسد از راه پگاهم؟
     
    چو«غمین»م من و دیگر به جهان هیچ ندارم
    تویی آن مایۀ دردم  تویی آن رهزن راهم
    ۲
    اشتراک گذاری این شعر
    ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

    محمد اکرمی (خسرو)

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    ۲ روز پیش
    بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
    محمد اکرمی (خسرو)
    ۲ روز پیش
    سلام و درود جناب آریانا
    زیبا و خوش آهنگ سرودید خندانک
    پیروز و دلشاد باشید
    خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1