سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        $ فراموش شده $

        شعری از

        سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)

        از دفتر مردم زمونه نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۸ تير ۱۳۹۰ ۰۳:۰۹ شماره ثبت ۳۶۸۹
          بازدید : ۹۷۵   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
        آخرین اشعار ناب سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)

        هیچکی دوسِت نداره ، اونی که همراهته
        توُ سختیا تنهایی ، وقت خوشی یارته
        دستی واست نمیشه ، جلوت میندازه سنگی
        عصا ازت می گیره ، میندازه تا بلنگی

        واسه همه عزیزی ، دور و برت شلوغه
        یه روزی تنها میشی ، می بینی دل دروغه
        روزی که دستِ خالی ، میشی و هیچ نداری
        تنهات میزارن میرن ، اون دوستای فدایی

        سراغ تو نمیان ، دیگه هر روز هفته
        تموم خوبی هاتم ، همه از دلها رفته
        دیگه دوسِت ندارن ، کنار تو نمیان
        یه روز اگه بمیری ، مزار تو نمیان

        توُ دفتر خاطرات ، یادی ازت نمیشه
        باشی یا که نباشی ، چیزی عوض نمیشه
        اصلا فرقی نداره ، بود و نبودت دیگه
        توُ حرف و درد دلها ، کسی ازت نمیگه
        توُ جمعِ دوستانَه شون ، نشونی از تو نموند
        توُ محفل شبونه ، هیچکی به یادت نخوند

        به یادشون نمونده ، تو هم یه روزی بودی
        شدی مثل غریبه ، انگار هیچوقت نبودی
        دیگه نمی شناسنت ، توُ یادشون نموندی
        حتی نمیگن یه روز ، که یارشون تو بودی
        از خاطرشون رفتی ، ساده فراموش شدی
        واسه همیشه مردی ، توُ قلبها خاموش شدی

        دیگه تموم شد واست ، اون روزهای بهاری
        حتی  نمونده  ازت ، یه  عکس  یادگاری
        اون همه خوبی کردی ، هیچوقت کسی ندیده
        واسه هیچکی مهم نیست ، چی بسرت اومده

        S_H.H
        پنج شنبه 10 تیر 1389 ه.ش ساعت 3:47 صبح
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3