سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 21 ارديبهشت 1403
    3 ذو القعدة 1445
      Friday 10 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۲۱ ارديبهشت

        (( بادبادک های بی پرواز ))

        شعری از

        محمد ابراهیم جاذب نیکو(جاذب)

        از دفتر ایران بانو گل است نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳ ۰۰:۰۵ شماره ثبت ۳۵۳۴۲
          بازدید : ۶۵۷   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد ابراهیم جاذب نیکو(جاذب)
        آخرین اشعار ناب محمد ابراهیم جاذب نیکو(جاذب)

        با نـگاهت کـودتا کردی ، که آمـالم شـدی
        گل گلی پوشَـم ، نگو راضـی به اِبطالم شدی
         
        از کجـا در خطِ  سِـیرم گشته ای ، شـیدایِ من ؟
        گشـت نا محسوسِ من ،  از کِـی به دنبالَم شدی ؟
         
        شهـر دل را زیر پا بردی، لگـد کوبش مکـن
        عاشقـی کردم ولـی ، مشـحونِ  اِهمـالم شـدی
         
        گر چه کردم خـاکِ دل را ،  با سَـنَد  ، در نـامِ تـو
        من فلسـطین نیسـتم ، در فکر  اِشـغالَم شدی!
         
        دوسـت داری در دلم  شـهری مجـازی   وا کنـی
         پس بِدان ،  از رشتِ مو  ،  تا  کیشِ  پا  ، مالَم شـدی
         
        گر چـه شـاهینـی ولی ،  مخمل تر  از پـروانه ای
        شـعله را در بر کشـیدی ، رهـنِ چنـگالم شـدی
         
        لرزه ها ، چشـمت به پا دارد ، گُسَـل سازد بـه دل
        آیتـی با هر طپش داری، که زِلـزالَم  شـدی
         
        با خـرافاتی کـه از طالع بگـویـد ، دشـمَنَم
        فارغ از فنجـان بگو ، پیوسـته در فـالم شدی
         
        در عروسک های سیمانی فقط رنگ است و بس
        با  چـه رنگی آمدی تا رنگِ  اِمسـالم شدی؟
         
        بر سـکوتی منفعل ، غـوغای حیـرت داشـتم
        در سرم عشـقی نهادی ، جار و  جنجـالم شدی
         
        قبله ام گـم بـود و  تقویمم نَمـادی از گُـذر
        آمدی گم گشته ام ،  پیدایِ هر سـالَم  شـدی
         
        با مترسک های پوشـالی ، چه  ترسی حاکم است
        با لبـی اَخـگر نما ، آتش به  پوشـالَم شدی
         
        زنـدگی ، بازنـدگی دارد، نـدارم بیـمِ جـان
        در قُماری با عَـدَم ، تنهـا تو  تک خـالَم شـدی
         
        گر چـه من سـبقت گرفتم از سـوارانِ قـلم
        با تو جاذب گشته ام ، چون پایِ اِقبـالم شدی
         
        بادبادک هـای بی پرواز هم ، پَـر می کِشـند
        پَر کشـیدم لاجوردی ، تا  تو  شَـهبالم شـدی
        ((جاذب نیکو ))
        این شعر را تقدیم می کنم به همه ی دلدادگان و عاشقان واقعی  به ویژه زوجهای جوانی که  جفت پروازند  و در زندگی مشترک ، عاشقانه  برای  رشد و تعالی هم تلاش می کنند تا  آسمان لاجوردی پوش  علم و ادب  مملو از بادبادکهای رنگین  عشق و محبت و  ایثار باشد ...
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0