سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        ((پلیس ضد شورش))

        شعری از

        محمد ابراهیم جاذب نیکو(جاذب)

        از دفتر ایران بانو گل است نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۳ ۱۸:۰۲ شماره ثبت ۳۰۶۲۷
          بازدید : ۹۶۳   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد ابراهیم جاذب نیکو(جاذب)
        آخرین اشعار ناب محمد ابراهیم جاذب نیکو(جاذب)

        ((پلیس ضد شورش))
        بسی بر دشمن و گاهی به روی یار می تازی  
        نمی دانم چه سر داری که ناهموار می تازی
        تو را من دوست می دارم پر از وسواس تکراری
        نمی خوابم که تو امشب بر این تکرار می تازی
        چه بی تابم که تو امشب هجوم  ارزو  هستی
        بر  این  شبهای  بیداری  شبیخون وار می تازی
        تو تن پوشی ز گُل داری ، برای  رزم  مهتابی  
        چه بی باکی، که با  این  پیرهن گلدار می تازی
        کمان ابرو ، لب و گیسو ،   چه لشکر های بیتابی
        دریغ ، از فرط زیبایی  عروسک وار  می تازی
         
        چه شورش ها  به پا  کرده غمِ  بی رحمِ  تکفیری
        به دادم رس تو عشق من ، که بر کفّار می تازی
        بزن سازی که دشمن را فراری می دهد، نازم
        چه سودی برده ای عشقم ، که بی اخطار می تازی
        پلیس ضد شورش می شود  لبهای  تو  امشب                         
        چه شلاقی از این بهتر که بر  پندار  می تازی
        ز چشمت خنده می پاشد  به روی تلخ کامی ها   
        چه تشویشی به دل دارم، پس از رگبار می تازی
        بپرس از دشمنان من چه کردم جز بلا پوشی
        نمی دانم چه ها دیدی که بی اقرار می تازی
        به جز تک حلقه ای از طوق رسوایی، نمی پوشم
        دریغ از هر  زره پوشی که  در  پیکار می تازی
           
        هنوزم قاصدک گویا خبرهای بدی  دارد    
        بکُش تقدیر واهی را که بر اخبار می تازی
        چرا من دوستت دارم ؟ نمی دانی! نمی پرسی!  
        تو ان گمگشته ای هستی که بر اشعار می تازی  
        بگو جاذب در این اشعار طوفانی، جوانی کن  
        که بی پروا   یورش ها  را  مسلسل وار می تازی
        ((جاذب نیکو ))
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3