وفا بریده اند

درود استاد عزیز
از خوانش دوباره این سروده زیبا و مبین مشکلات جامعه بهره بردم
موفق باشید

سلام‌
عالی و ارزشمند و حق پرداز


به نقل حبیب الله فرحزاد، کارشناس مذهبی اظهار کرد: در شهر مقدس حله، شیعیان بسیاری وجود دارد و از دیرباز علما، بزرگان و شخصیت های برجسته در این شهر زندگی می کردند که از این میان می توان مرحوم علامه حلّی را نام برد.
ایشان با بیان اینکه در این شهر مقام امام زمان(عج) شبیه به مسجد مقدس جمکران و مسجد سهله وجود دارد ؛ تصریح کرد: مردم در این مقام برای زیارت و ارتباط با امام زمان(عج) حضور پیدا می کنند.
فرحزاد با اشاره به داستان هایی از این مقام شریف افزود: در این مقام، یک نفر به نام شیخ حسین که روحانی اهل حله بود، زندگی می کرد و خیلی منتظر و عاشق امام زمان(عج) بود تا حدی که مجالسی به نام و یاد امام زمان(عج) برگزار می کرد و در آن با دیگر محبان حضرت مهدی(عج)، به توسل و دعا می پرداختند.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه یک مرتبه این شیخ بسیار گریه می کند و به امام زمان(عج) عرضه می دارد، چرا تشریف نمی آورید، ما همه منتظر شما هستیم و بر این امر بسیار اصرار می کند، تصریح کرد: بعد از مدتی اصرار زیاد، خدمت امام زمان(عج) مشرف می شود و در بیداری به ایشان عرضه می دارد؛ چرا تشریف نمی آورید؟ مردم بسیاری منتظر شما هستند، چرا با وجود این همه دوستدار و شیعه تشریف نمی آورید؟ امام زمان(عج) می فرمایند: این افراد به کمال نرسیده اند و زمینه لازم فراهم نیست. وی اضافه کرد: این شیخ مجدد اصرار می کند و امام زمان(عج) می فرمایند: من به شما نشان خواهم داد که این افراد به کمال نرسیده اند! و ادامه می دهند: «من شب جمعه، مهمان شما هستم، شما از این هزار نفر مومن و شیعه خالص، 40 نفر که از همه عاشق تر و بهتر هستند، انتخاب و دعوت کن تا در منزل حضور داشته باشند اما یک کار هم باید انجام دهی!فرحزاد ادامه داد: امام زمان(عج) خطاب به شیخ فرمودند: بدون اینکه فردی بفهمد، دو گوسفند تهیه کن، روی پشت بام منزل قرار بده و فلان قصابی که از دوستان و منتظران ما هست، باخبر کن تا جزء آن چهل نفر حضور داشته باشد.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه این شیخ با خوشحالی فراوان ، در میان این هزار نفر، افرادی که بسیار منتظر و دوست حضرت(عج) هستند، انتخاب می کند و مخفیانه به آنها خبر می دهد تا شب جمعه مهمان منزل وی باشند، به آنها هم اطلاع می دهد که امام زمان(عج) نیز آن شب حضور دارند.
وی گفت: در شب جمعه، همه در حیاط منزل این شیخ حاضر می شوند و منتظر ورود حضرت(عج) هستند که یک باره نور بسیار درخشنده ای روی پشت بام ظاهر می شود و از بالای پشت بام، صدای حضرت(عج) شنیده شد که صدا زدند: آشیخ حسین حلی، قصابی را که گفتم، خبر کردید، گفت: بله، حضرت(عج) فرمودند: به وی بگویید، به پشت بام بیاید، بعد حضرت(عج) به قصاب فرمودند: آرام و آهسته، یکی از این گوسفندان را سر ببر و این قصاب گوسفند را رو به قبله خواباند، بسم الله گفت و سر برید، خون های این گوسفند، از ناودان به زمین ریخت. فرحزاد تصریح کرد: در این هنگام، منتظران حضرت(عج) به یکدیگر نگاه کردند و با حالت شک گفتند، به گمان ما امام زمان(عج) سر این قصاب را بریدند، انگار کار مشکل شده است، حدود 10 الی 15 دقیقه گذشت، حضرت(عج) فرمودند: شیخ حسین، خودت هم بالا بیا، حضرت(عج) به قصاب فرمودند: گوسفند دوم را هم سر ببر، خون گوسفند دوم، مجدد از ناودان سرازیر شد، آن 40 نفر گفتند: اگر شیخ حسین و این قصاب که بهترین ما هستند، سرشان بریده شد، کار ما تمام است و فرار کردند.
این کارشناس مذهبی گفت: حضرت(عج) به شیخ حسین فرمودند: منتظرین کجا هستند؟، صدایشان کن، آمد دید همه فرار کرده اند. در پایان خاطرنشان کرد: منتظر واقعی، فردی است که از مال، جان و آبرو و از همه ی وجودش در راه امام زمان(عج) بگذرد

درود به شما
بسیار زیبا و دلنشین و هنرمندانه سروده اید
پیروز باشید

به به به
این شعر زیبا در رابطه با نامه های کوفیان عهد شکن و دعوت از امام زمان شان امام حسین (ع) سروده شده
اما بسیار شبیه به حال و هوای امروز و دعای عهد و فرج خواندن ما برای دعوت از امام زمان مان مهدی (عج) میباشد.


بوزینه ها به منبر جـدّت خزیده اند
واغیرتا زحنجرِ شان زار می زنند


شعری بسیار بسیار زیبا از قلم توانمند شما خواندم استاد مهدوی عزیز
واقعا متاثر شدم
سایه اتان مستدام بزرگوار