چهارشنبه ۲۸ آذر
فانتـزی فابـریک شعری از صبّاغ کلات
از دفتر خلوت شاهد نوع شعر قصیده
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۳ ۲۳:۲۱ شماره ثبت ۳۱۲۳۰
بازدید : ۱۰۷۶ | نظرات : ۱۳۱
|
آخرین اشعار ناب صبّاغ کلات
|
آلـــــــود ؛ قجــــر ، به قیـــر ؛ پـاشــنـگ
ساغـر ، شکن است ؛ این قلاسنگ
شـــد ؛ در خــــــم نـکــــبـــت ســـیـاسـی
تخمیــر شــرنـگ ؛ شـهــــد شــاهـنــگ
شـــد ؛ صبـح خـمــــار شــام سـوری
گلـچهــــــره ء خـــــاوران ، پـر آژنــگ
صــدق ، از رخ عــشق ، در تــواری
از بـــوم و تـــم و طـنیـن و آهـنـــگ
زان عـقــد کـثـــیـف چـــت چـلیـکی
ســر خـــط خـدایــگان ســر مـنـــــگ
مرد ؛آب و هـوا شد؛آتشین خاک
مـاهی، به فـرار؛ تـا، نشد ؛ سنـگ
ای کاش ! شکستـه بود ؛ شـرلـی !
دسـتـت ، تـه چـاه پـای ، بـر نـنـــگ
ایکاش !،، سـیـاه،، می شد ،،آبـی،،
پـردیـس پـزانِ هـنـدوان ، گنـگ
| ایـن روبـــــه پـیـــرگـــرگ مـیشی |
| تاریـخ دسیسه هست؛و نیـرنگ |
ســنبـیــد ؛ خـیـــــــال ایـلـغــــــــــــــاری
انبـــر، به گلـو نشـانـده ؛ خـرچنـگ
تهـمـورث و گیـو و زال و رســتـم
مسمــوم شـعـــار غــــرب شـبـرنـگ
از خـــون جـــوان تـنـــگـســــــیــــری
سـرخ است هنـوز؛ سـاحـل تنگ
تـهمینـه ، سـیـاهپـوش سـهــراب
آییـنـهء جـم ؛ نشستـه ؛ در زنـگ
شــد آب خــلیــج ؛ نــان چـرچیــل
جـال ست؛به بـال شُستِ سارنگ
خیـره؛به خـلیج پـارس،خورشید
چون چشم کی آرشان،وهوشنگ
بـمـبـــارش آگــــهــی ، خـبـــــر ، چَـــــو
بر فهم جهــان ، زمـان کند ؛ تنـگ
خـاکســتـریـان ، فـلــج ؛ فـســـرده
انـدیشـه،به دون مصـرف آونـگ
شــــــولای بــرهنــگی ز فــرهـنـــگ
کـو... بـانـی تـارو پود ؛ هـاونگ
تـا، کَنـد گل ؛از عـروس- دامـن
افغـــانـی و آذر ی ، بـه هـر پنـگ
قــدس عـتـبــات ، بـاغ پـردیـس
یک ذره، نکاست؛ از وغ وونگ
قصـاب نمــونـه ! دلچـــزان ، شد
بر دیـن ؛ و دو بـاره بـازی انـگ
در میهـن عشـق وسـلـم وایمـان
معنـانشده ست؛عشیره را،رنگ
بـا آیـت نـــــــاب و پــاک تـوحـیـــد
تعیـیـن خـلیـفــه کـرد ! مـافنـــگ
هـر فـتــنــه ، روای مــاکـیـــــــاول
فـتــوای دسـر چشــیـدهء بـنـگ
هـر مــانــده ز راه ، بـا مسلـسـل
چلغوزه، بدست، توپ وتوفنگ
اینک پی عیش وطیش ویغمـا
تیمــور، دوبـاره، خـورده پـالنـگ
ازچـاه ، برآمـد؛ این سـیـه غـول
تنــدیـس وبـــــای ایبـول الـدنــگ
زد بـرده کِـش پسیـن کلاســیک
بـر پــوز پســــا مــــــــدرن ؛ آرنـــگ
فـاشست به فسـق؛ هرفجـوری
تـوفیــدن غــول هجـم فـرهنـگ
ای ......نـاجـــی کشــور اهـــورا
عجّـل! علـوی نشان کن؛اورنگ
گـردان سـپـاه و تـیـپ و لشـکـر
سـربازِ به امـرتوست؛سـرهنـگ
برتـابـوی ایـن فسیلـه، می تـاز
باتاتـوی این هیــولـه،می جنـگ
...................................................
سلام عزیزانم.اگرگاهی استناد به لهجهءمشهدمی کنم؛به دلیل آن ست؛ که زبان امروز ما، خراسانی «توسی» ست ؛ وربطی به«پارس» نداردودرواقع|«زبان توسی»| ست؛ اما، بیگانگان چون بعد ازآبها، با پارس روبه رو بودند ؛ کلاً ؛ وطن ما را (پارس) نامیدند؛ یا (پرسیا) همانطور که ایرانی ها
اولین قبیله عرب را که کنارشان بود (تی ) همهء اعراب را تازی می گفتند .البته ، در رژیم گذشته به نامیدن( ایران ) موظف شدند.اما می دانیم ؛ تنهامکانیکه زبانش عربی نشد؛خراسان بود ؛ شاهنامه فردوسی توسی ، بزرگترین نمونه و شاهدست .ونیزمی بینیم ؛ که سرایش شعر، ازخراسان آغاز شد ؛ و شعرای بزرگ و پیش کسوت های سرایش، خراسانی اند.و پدر شعر پارسی ، (رودکی) هم ، خراسانی است. بنا براین بهترین مرجع ما ، باید اشعار شعرای خراسان و سبک شعرخراسانی باشد.وواژگان اصیل زبان ما،دراین مَحال است.که عربی نشدند .
............................................................
1 – عروض :
بحرووزن این سروده= اول :مستفعلُ/فاعلاتُ/فع لن/
دوم:فع لن/فعلاتُ/فاعلاتن/سوم:مفعولُ/مفاعلن/فعولن/
که وزن سوم ، بهترین ست ؛ چون بحر"هزج" می شود؛ و هزج زیباترست ؛ازبحرهای دیگر و ایرانی تر . بقیه ،به عهده خانم مهربانو دانشورم .
2 - واژگان :
انـگ=برچسب زدن انگیزاسیون=کارکشیشان قرون وسطی
پاشنگ=خوشه انگور ،(وایهام به پشنگ.ترشحات پاشیده
پنگ=پنج پنجه،پنجول وپنگان وفنجان وپنگال.نیمه معربند
تابو=حرمت زیادی بموردی وممنوعیت ورود به آن مورد. بت
تاتو=اسب کوتوله پشمالوخالکوبی شمشیر رویساعدداعشی
چـت ور = ظرف چهار پهلو ( در مشهد رایج است.چـت ول...
و این معرب ، و حرف «ت .به .د.»تحریف ،میشود = جـدول
چلیک=تین یا حلبی،ظرف چهارپهلو،برای نفت سفید خانگی
سارنگ = پرنده ای کوچولو .
شاهنگ= تلخیص شاه انگبین.شهدزنبورعسل.که اینکار درزبان غیر مکتوب اتفاق می افتد ؛ مثال : شیبانی = شاه بیک خانی ومثال دیگردرلهجه مشهد، مثلاً: نمیخواهـد= نمخه
ونـگ=بَنگ، بانگ.گفتیم (آ)بیشتر (اَ) میشود و با ( تحریف و. به .د.)شده بانگ . مثال : آقا دیبـه . ای بی بفـا ! ...اوهه ! گابه
هاونگ=هَونگ(درگویش مشهد)(کوچه در.خ.توحید).هاون
3 – دستور :
الف - بال شُستِ سارنگ .دراینجا کلمه(شستِ) فعل ، نیست
واسم مصدر ست بدانیم ؛که فعل هرگز کسره نمیتواند بگیرد
ب-این روبهِ پیر.مصرع اول مسندالیه.
ومصرع دوم مسند.و رابطه
4 -بدیع :اول .تلمیح="ماهی به فرار ؛ تا نشد سنگ".( تلمیح به نمایشنامه آنجا که ماهی ها سنگ می شوند؛ ازخسرو حکیم رابط که اجراو کارگردانی ام ، در دهه پنجاه ،)
دوم مراعات نظیر=(مردآب وهوا؛ شدآتشین خاک)= 4عنصر
سوم -ارسال مثل= شد آب خلیج ، نان چرچیل ... ضرب المثلی و نیز اشاره به قنات های قاجاری . که به آب نمی رسیدند .چاهکن گفت : اینها ، لانه کبوتر میشود؛ نه قنات. حاج میرزا آقاسی گفت :بندهءخدا ،(اگر برای« من» آب ندارد ؛ برای «تو»که نان دارد)
چهـارم : 1 - ایهـام = شـام .. سـوری ..2- طباق = صبح ..شام 3 – تلمیح و گـرته = شب شراب نیـرزد ؛ به بامـداد خمـار ....
5 -جغرافیا:تنگ=تنگه،تنگستان ،تنگسون (محلی) ،از نواحی جنوب.زمین های تنگ و ( باریک ) بین کوه و دریا .و تنگسیر، به اهالی این مناطق می گویند؛(حاشیه تنگه خلیج پارس)=.دشتستان.اهرَم و.. (که درترکی،بوغاز،مصطلح است)؛بمعنی :گلو .مثال:بوغاز بوسفور . و یا تنگه دار دانل
ایبولا=نام رودخانه یی درکنگو آفریقاکه این بیماریرا داشت
هاونگ = نام دو روستا در جنوب بیرجند .
6 - تاریخ : شرلی ( برادران شرلی ) و قردادهای اولیهء نفتی
7 – کوچه : چـَو = شایعه ، (« چـَو» پیچید = شایع شد .).
8- نمونه ای در معنی بیت:[ای کاش ! « سیاه »می شد ؛ « آبی » = کاش ! این نفت آب میشد مانند رود گنگ که رؤیای بهشت برای هندوان ، می پرورد؛ نه کابوس
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.